وبلاگ :
گام آخر...
يادداشت :
nemitavanam raha bokonam (سوالات امروز)
نظرات :
0
خصوصي ،
35
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
يه مسلمون
يکي دو مطلب هم الان يادم افتاد:
حبيب آقاي عزيز، کلا در زمينه همجنس گرايي بحث زياده. من اينجا کلي مجبور شدم با اساتيد روانپزشکي در موردش بحث داشته باشم. در جمع هايي بحث کنم که صرف اينکه "اينها حيوانن" اصلا قابل قبول نيست. مبحث تجاوز به بچه ها يه مبحث جداست و بحثش و روانپزشکيش يه بحث متفاوته. صرف برچسب اينکه اينها حيوانن، مسئله رو حل نمي کنه به خدا. راه حل هاي زيبايي هست که توضيحش طولانيه و من امثال اين ها رو تونستم قانع کنم، ولي تو رو خدا اين قدر راحت برچسب نزنين.
چيزي که از همه بيشتر من رو ناراحت ميکنه، اينه که کساني مثل شما، که يقين دارم اگر همديگر را در يک مجلس روضه ببينيم، رفاقت عميقي خواهيم داشت به خاطر علاقه عميقمان به اين خاندان طهارت که تنها نجات در تمسک به آنهاست، حرفهايي از سر نا آگاهي ميزنند که (به خاطر نيت خير و به قول خودتان عرق مذهبي) متأسفانه تأثير معکوس دارد. تو ايران هم همجنس گرا بوده و هست، از متون قديمي مثل گلستان مثال بياورم قبول ميکنيد؟ حرف اينست که صادق باشيم، با پيشاني باز بگوييم که ما، اين مسئله را تحمل نميکنيم. به قول خاتمي، شرايط فقهي اثبات اين جرم خيلي سخته. ميدونين شرايطشو؟
خدمت آقا مازيار عزيز هم، ابراز ارادت و محبت. ممنونم که لطف دارين، اميدوارم ميشد که محيط بازي براي صحبت باشه.
به نويسنده عزيز وبلاگ و حبيب آقا: من مدتي حوزه ميخواندم، در کنکور هاي آزمايشي هم رتبه يک رقمي ميآوردم، ولي پيش از کنکور مجبور به جلاي وطن شدم. دلم لک زده براي يه مجلس اباعبدالله، براي يه سينه زني سير - ممکنه فکر کنين من نميدونم مزدورم، يا از اين حرفها، ولي به خدا من دنبال يه جو حرف صاف ميگردم. اي کاش ميشد با رفاقت با هم صحبت کنيم. شرمنده ام اگه ناراحتتون کردم، ولي مدتيه با ايراني ها سر و کله نداشته ام، احتمالا ادبياتم خيلي رک شده. من لغات را به معني واقعي شان به کار ميبرم، اگر برداشت بدي کرديد، معذرت ميخواهم.
التماس دعا