سلام
ممنون از پاسختان
دوست عزيز من نحوه قضاوت شما را با اهانت اون آقا مقايسه كردم نه با بيان نظر امام و شهيد مطهري كه البته شايد كمي اين قضاوت متناسب نباشد . از اين بابت عذر مي خوام .
بعد اين كه اين تيتر : هيچ وقت شريعتي عنصر با ارزشي نبود و نيست .... نفي ارزش هاي وي نيست ؟
با وجود افراد و عناصري دانشمند و ارزشمند در جامعه چرا بايد به پرداخت. چرا به جاي رفتن به سراغ رودهاي پر آب و پاکيزه بايد به سراغ چشمههاي راکد و گنديده رفت؟
بله امروز ما علما و دانشمندان برجسته اي در جامعه داريم كه بايد به آنها پرداخت . اما چرا بايد امروز سراغ شريعتي برويم ؟
اگر ما شريعتي درست و منصفانه نقد نكنيم و به نسل جوان امروز از جمله خود من و شما عرضه نكنيم سود جوياني هستند كه از برخي از افكار نادرست وي (كه البته خود بعدها به نادرست بودن برخي افكارش پي برد و درصدد اصلاح آنها بر آمد ) سو استفاده مي كنند و بر عليه همين دانشمندان و علما امروز ما استفاده مي كنند . اگه در اين چند روز به روزنامه ها و مجلات مراجعه كني مي بيني چه كساني در صدد اين كار هستند .امروز نياز به يك نقد منصفانه و عاري از هيچ گونه غرض ورزي ديده مي شود تا نسل جديد تحت تاثير به شناخت درستي از وي برسد .
همان طور كه از قول شهيد بهشتي گفتم شريعتي جستجوگري در مسير شدن بود وي داراي انديشه ي پويا و پر تحرك بود . مثلا دكتر در مورد فلان مطلبي در سال مثلا 41يك نظري داشته و بعد در سال هاي بعد بعد از مطالعه و تحقيق بيشتر يك نظري ديگر داشته است .
يك نمونه كه خود دكتر در كتاب ياد و ياد آوران اشاره مي كند كه وي نسبت به خواندن زيارت عاشورا در صحراي عرفات در دو سال متوالي كه به مكه حج رفته دو برداشت و دو انديشه متفاوت پيدا كرده است .
وي مي گويد :
سال پيش با خود مي انديشيدم كه اينجا عرفات است و موجي عظيمي از مسلمين در همه جا به چشم مي خورد. اين جا چرا مثلا زيارت عاشورا مي خوانند ؟ چرا همان دعاي همگاني را نمي خوانند ؟بعد مي گويد اما امسال كه رفتم متوجه شدم كه اين مراسم با شكوه عرفات بدون امامت و ياد امام و بدون روح امام و بدون روح انقلاب كه در ياد حسين نهفته است جسم بي روحي است . بنابراين در همين جا بايد همين جا زيارت عاشورا خواند .
در مورد شريعتي هم ذكر يك نكته ضروري است كه وي بر خلاف شهيد مطهري كه ابتدا تحصيلات طلبگي را طي كرده اند و سپس به سراغ مطالعات ديگري رفت در جهت عكس شهيد مطهري حركت كرده است . وي ابتدا با مكتب ها و انديشه هاي گوناگون روز آن دوران آشنايي پيدا كرده بود و سپس بعد از نااميد شدن از آن مكاتب و ارزش هاي آنها به سمت شناخت بيشتر اسلام حركت كرد .
او در همين سير تكاملي اش در سفر اروپايي اش بيشتر به زشتي هاي فرهنگ غرب پي برد . مثلا در جايي در نامه به همسرش مي نويسد :
اينجا شهر قشنگ ولي وحشي و سرد و بي مزه است . بيشتر زن ها در اين جا به صورت يك غاز در آمده اند . زيبا تر از برژيت باردور اما ارزان تر از يك قوطي سيگار . همه شهوت و همه رنگ و همه بي وفايي ...وبي حقيقي و بي چارگي .. كه نه تنها مرا سرگرم نمي توانند بكنند بلكه بيشتر از زندگي در اين جا بيزارم مي كنند .
شريعتي دنبال حق بود و به دنبال آن در فرهنگ و مكاتب گوناگون مي گشت . اما سرانجام آنرا در اسلام يافت آن هم در مكتب شيعه .
امام تعبيري داشتند كه اسلام آمريكايي و اسلام ناب اما تعبير شريعتي تشيع علوي و تشيع صفوي بود كه همان طور كه گفتم در بعضي موارد در مصداق هاي زياده روي است.
در مورد نظر امام هم در كامنت من اشتباه تايپ كرده ام . اما در بعضي موارد به غير مستقيم از دكتر حمايت كردند .مثلا در جايي فرمودند :
تعاليم شريعتي برخي بحثها و اختلافات را در ميان علما برانگيخته است؛ ولي در عين حال نقش بزرگي در هدايت جوانان و روشنفکران بهسوي اسلام ايفا کرده . پيروان شريعتي بايد از آنچه دکتر شريعتي به ايشان عرضه ميکند فراتر بروند و در اسلام سنتي تحقيق کنند. و به همينترتيب، پيروان علماي سنتي نيز بايد اين حقيقت را در يابند که آنچه علما مطرح کردهاند آخرين کلام نيست؛ پس نياز به مرور و ارزيابي دقيق مباحثي که دکترشريعتي مطرح کرده است احساس ميشود.و در جاي ديگر :
از تهران کسي را مستقلاً فرستادهاند پيش من، که بيايد اينجا و عليه مطهري و شريعتي حرف بزنند. من آقاي مطهري را ميشناسم و ميدانم چطور فکر ميکند. کتاب مسئله حجاب را آوردند گذاشتند روي ميز من و گفتند: آقا! اين کتاب جنوب شهر را هم بيحجاب کرده است. در صورتي که اين کتاب را خواندهام و ميدانم اين کتاب جنوب تهران را بيحجاب نکرده بلکه خيليها را به حجاب نزديک کرده است و کتاب اسلامشناسي شريعتي را نيز پهلوي من آوردند و گفتند: که عليه مقدسات اسلامي است! ... – به نظرم اسلامشناسي چاپ مشهد بود.- من نخواستم آنجا به آنها جوابي داده باشم. گفتم اين کتاب قطور است؛ آن قسمتش را که شما مشخصاً ميگوئيد اين مسايل در آن هست به من نشان بدهيد؛ يک جايي را نشان دادند. اما من ديدم آن طورکه آنها ميگويند نيست. البته ممکن است سليقه خاصي را اعمال کرده باشد که من قبول نداشته باشم؛ ولي آنطور که اينها دارند رويش تبليغ ميکنند نيست.
يا علي