• وبلاگ : گام آخر...
  • يادداشت : «حضرت امام خامنه‌اي»
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عليكم.
    در چند پست به مسئله‏ي اطلاق لفظ امام به حضرت آيت اللـه خامنه‏اي و همچنين حضرت آيت اللـه خميني پرداخته‏ايد، كه بدون هيچ استدلال منطقي‏اي،‏ قضيه‏ را فيصله داده‏ايد و متاسفانه هيچ كدام از كامنت گذارنده‏ها هم نتوانسته‏اند حتي دليلي _ چه منطقي، چه غير منطقي _ بياورند.
    در جايي كه ما مي‏گوييم امام جماعت، امام، در اين اطلاق مضاف شده به كلمه‏ي جماعت و حيطه‏ي اون امامت (كه اتفاقاً به معناي پيشوا بودن در اون جمع هست) رو مشخص كرده. اما اطلاق امام به طور مطلق، مثل امام خميني، هيچ حد و مرزي نداره، ضمن اين‏كه در يكي از پست‏هاتون گفته‏ايد بسياري نظير آيت اللـه سعيدي به حضرت آيت اللـه خميني، امام مي‏گفته‏اند كه اگر گفتن امام ايراد داشت، الآن بايد جواب پس بدهند. كه خب... اين يك مغالطه‏ي آشكاره؛ ما نبايد اين كه چه شخصيت‏هايي اقتدا كرده‏اند صحبت كنيم، با توجه به اين كه صددرصد مطمئنيم اين‏ها خالي از اشتباه نبوده‏اند. ضمن اينكه اگر بحث شخصيت مخالف اطلاق لفظ امام باشد، مرحوم علامه آيت اللـه حسيني طهراني از مخالفين اطلاق لفظ امام بود و مي‏گفت در نظر من گفتن امام به غير از معصوم حرام است! با توجه به اينكه علامه‏ي طهراني، كه ملازم مرحوم علامه طباطبايي بود، از سوي علامه‏ي طباطبايي «مدافع مكتب تشيع» معرفي شده بود و در يكي از تعابير علامه طباطبايي به علامه طهراني، گفته شده بود كه:«خداوند شما را سبب هدايت و دستگيري ما قرار داد!» پس شخصيت علامه طهراني ثابت شده‏ است. چرا از اين سمت نگاه نمي‏كنيد كه امثال او هم اعتراض دارند؟! منتظر پاسختان مي‏مانم؛ علي يارتان.