سلام عليكم.در چند پست به مسئلهي اطلاق لفظ امام به حضرت آيت اللـه خامنهاي و همچنين حضرت آيت اللـه خميني پرداختهايد، كه بدون هيچ استدلال منطقياي، قضيه را فيصله دادهايد و متاسفانه هيچ كدام از كامنت گذارندهها هم نتوانستهاند حتي دليلي _ چه منطقي، چه غير منطقي _ بياورند. در جايي كه ما ميگوييم امام جماعت، امام، در اين اطلاق مضاف شده به كلمهي جماعت و حيطهي اون امامت (كه اتفاقاً به معناي پيشوا بودن در اون جمع هست) رو مشخص كرده. اما اطلاق امام به طور مطلق، مثل امام خميني، هيچ حد و مرزي نداره، ضمن اينكه در يكي از پستهاتون گفتهايد بسياري نظير آيت اللـه سعيدي به حضرت آيت اللـه خميني، امام ميگفتهاند كه اگر گفتن امام ايراد داشت، الآن بايد جواب پس بدهند. كه خب... اين يك مغالطهي آشكاره؛ ما نبايد اين كه چه شخصيتهايي اقتدا كردهاند صحبت كنيم، با توجه به اين كه صددرصد مطمئنيم اينها خالي از اشتباه نبودهاند. ضمن اينكه اگر بحث شخصيت مخالف اطلاق لفظ امام باشد، مرحوم علامه آيت اللـه حسيني طهراني از مخالفين اطلاق لفظ امام بود و ميگفت در نظر من گفتن امام به غير از معصوم حرام است! با توجه به اينكه علامهي طهراني، كه ملازم مرحوم علامه طباطبايي بود، از سوي علامهي طباطبايي «مدافع مكتب تشيع» معرفي شده بود و در يكي از تعابير علامه طباطبايي به علامه طهراني، گفته شده بود كه:«خداوند شما را سبب هدايت و دستگيري ما قرار داد!» پس شخصيت علامه طهراني ثابت شده است. چرا از اين سمت نگاه نميكنيد كه امثال او هم اعتراض دارند؟! منتظر پاسختان ميمانم؛ علي يارتان.