ما هيچ نيستيم
جز سايه اي از خويش
آيين آينه
خود را نديدن است
به اميد ديدار مجدد
سبز باشي...
سر قبر شخصي نوشته شده بود : کودک که بودم مي خواستم دنيا را تغيير بدهم وقتي بزرگتر شدم متوجه شدم که دنيا خيلي بزرگ است من بايد کشورم را تغيير بدم بعد ها کشورم را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول کنم . اينک من در آستانه مرگ هستم مي فهمم که اگر روز اول خودم را تغيير داده بودم شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم
بسم الله
سلام
يه داستان جالب : تو يه پايگاه بسيج يه بحثي افتاد كه چرا شما مخالفت مي كنيد با فرمانده ما هم گفتيم چون بايد از حرف هاي آقا اطاعت كنه گند زده با اين آيت الله بازي خودش . با يه خروار سخنراني آقا با بسيجيان رفتيم يكيشون برگشت گفت اينها برا همه است و عمومي يه سري دستور خصوصي هست كه فرمانده سپاه ابلاغ مي كنه ما گفتيم پس حرف هاي آقا به عنوان ولي فقيه و فرمانده كل قوا چيه ؟ گفتن وظيفه شما اينه كه از فرمانده پايگاه اطاعت كامل كنيد . رفتيم حوزه بسيج اونجا كه فرماندش(يه بچه فنچ ) به خاطر پارتي بازي آقا مير شده فرمانده گفت شما وظيفه داريد به عنوان نيروي فعال اگه فرماندتون كافر هم بود در خدمتش باشيد . گفتم آقا اينجوري مي گه گفت از حرف هاي آقا برا كمن خرج نكن . ما هم نفهميديم حرف هاي آقا رو كجا بايد استفاده كرد ؟
مشكل حوزه هم اينه كه همه از آقا ايراد فقهي و علمايي دارند آقا رو در برابر خودشون عددي نمي بينن سه ساله حوزه خوندن مي دوني يعني چي ..
و اين ما جرا ادامه دارد ....
در پناه مهدي (عج)
يا علي ابن ابي طالب (ع)