بسمه تعالي
1-اصل دين با معرفت ديني متفاوت است و معرفت ديني امري تكامل پذير است البته با روش تعبدي و قاعده مند.
2-همانگونه كه پذيرش ولايت تام امامان معصوم عليهم السلام به تريج اتفاق افتاد فهم نظريه ولايت فقيه و ظرفيت و بستر پذيرش اجتماعي آن ناگهاني نيست و در يك سير تكاملي جامعه شيعي اتفاق مي افتد..
3- ولايت اجتماعي و حكومت و سرپرستي جامعه حق امام معصوم عليه السلام است و هر حكومتي ديگر غير از او يا مأ ذون از جانب او نامشروع است.
4- لزوم تشكيل حكومت را همه عقلاي عالم قبول دارند.
5- از آنجا كه انسان براي تعبد و بندگي خلق شده است بايد حكومتي بر جامعه حاكم باشد كه بستر بندگي خداي متعال را فراهم سازد.
6- در عصر غيبت اختيار جامعه نبايد در دست امثال بوش باشد بلكه بايد حكومت ديني باشد و در رأس آن بايد يك فقيه عادل باشد تا قدرت تنظيمات كلان بر اساس دين را داشته باشد و بتواند نسبت تصميمات را با دين تمام نمايد.
7- انكار ولايت فقيه ناخواسته به انكار حكومت ديني و ولايت دين باز مي گردد و ميدان را براي حكومتهاي لاييك و سكولار باز ميكند.