(نباید سرباز امام زمان غذای شبهه ناک بخورد!)
مسجدِ محل نذری میداد. یک بار گرفته بود، دیدم دوباره صف ایستاده و گرفت. شخصی که غذا میداد گفت: مگر غذا نگرفتی؟ اگر گرفتی برو بذار بقیه بگیرن. گفت: ای بابا حاجی من کجا غذا گرفتم؟ نوکرتم غذا رو بده برم. غذا که گرفت، داشت میرفت، که رفتم طرفش. با تعجب گفتم: تو که غذا گرفتهای؟ چرا دروغ گفتی؟ گفت: اولاً چه دروغی؟ مصلحتی بود. اگر دو بار دیگه هم بگیرم غذا اضافه میاد، دوماً غذای امام حسین که دیگه این حرفها رو نداره مفتکیه، میبرم خونه. خیلی ناراحت شدم. خیلی راحت کار خودش را توجیه کرد و راحتی خودش و مثلاً ثواب را با دروغ انجام داد. البته واقعاً آن قدر غذا بود که دوباره بگیرد، ولی با دروغ؟ گفتم: همین جواب منفی ندادن و بردن غذا یک دروغ بود که البته مصلحتی هم نبود. حق نداری از گناهی به این بزرگی بگذری و توجیه هم بکنی. خواست حرف بزند که انگشتم را به حالت سکوت روی بینی گذاشتم و خاطرهای از آنهایی که دوست داشت مثل آنها باشد برایش گفتم...
« زمانی که تازه به ریاست ستاد منصوب شده بودم؛ در اولین جلسه مقدمهای راجع راستگویی و صداقت بیان کرد. پس از آن، اهمیت آمار صحیح را بر شمرد و تاکید کرد اگر آمار درست و صحیح باشد، مسئولین جهت طرح ریزی و برنامههای آینده بهتر تصمیم میگیرند. هنوز نمیدانستم چرا این صحبتها را میکند تا اینکه ادامه داد: «اگر غذایی که به برادران میدهند کم است و سیر نمیشوند، به دروغ آمار اضافه ندهند، راست بگویند. نباید سرباز امام زمان غذای شبهه ناک بخورد و به جنگ برود و باعث شکست بشود. من پیگیری میکنم به حدی غذا بدهند که همه سیرشوند.» تعجب کردم چون این مرسوم ما بود و فکر نمیکردم دروغ محسوب شود یا گناه داشته باشد. از اتفاق، پیگیری این کارها را به عهدهی من گذاشت. وقتی نظر او تحقق یافت، گفت: «همین افتخار مرا بس است که در بین دوستان باشم و باعث شوم یک رزمنده حتی یک دروغ آن هم مصلحتی نگوید.»
» سرّ گناهان، زبان دروغپرداز است.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
440766بازدید | |||
^بالا^ |
|