همیشه پیش خودم فکر میکردم چطور میشود در که قسمتهای مختلف تاریخ، به راحتی حقیقت وارونه میشود؟
وبلاگستان فارسی، به دلایل متفاوتی متاثر از فضای روانی بیرون مرزهاست. اولاً که به دلیل ارتباطات بیشتر، و دسترسی آزادتر به اطلاعات، فقط حرف موافق حکومت و حرف مخالف دشمن را نمیشنود. بلکه به راحتی مورد هجوم اخبار و اطلاعات و تبلیغات دشمن است. و در واقع اگر مرعوب یک طرف نباشد، هر دوطرف را میبیند، با این تفاوت که طرف حکومت ایران، بسیار ضعیف و اندک در برابر رسانههای دشمن ایران، عمل میکند. و رسانهای هم مثل تلویزیون دیگر جذابیت چندانی برایشان برای کسب خبر ندارد علاوه بر اینکه این روزها دیگر حتی اخبار رسانه ملی ایران هم متاثر از صفحات وب است، و سابقه و گستردگی طرف مقابل ایران بیشتر است، پس عملاً اخبار و تبلیغات ایران، در ضعف و در نتیجه وبلاگستان مورد هجوم اخبار و اطلاعات دشمنان ایران است. و از طرفی، بیشتر علاقهمندان و حرفهایهای وبلاگستان که برای دیگران سرمشق و الگو هستند، چندان یا به سیاست علاقهای ندارند و یا از سیاست به دلیل علاقه خاص به آی تی و پرداختن تنها به آن، کاملاً آگاهی ندارند و در نتیجه گاهی به تحلیلها و اخبار متاثر از جبهه غالب (که در حقیقت مرعوب شده به خاطر گرفتن ورودی اطلاعات مورد علاقه دیگرشان از آنان است) به اظهار نظر سیاسی و حتی اجتماعی میپردازند. یعنی در مرحله اول در سیاست عوام هستند و بعد به دلیل اینکه دشمن ایران را در نقطه اوج بخش علاقهمندی های خود میدانند، به اشتباه آن را به سیاست تعمیم میدهند و حرف آنان را بدون مقاومت خاصی میپذیرند. و چون که الگو هستند، و به طور حرفهای به علاقه خود میپردازند، به دید یک کارشناس به آنها نگاه میشود و تازهکارهای وبلاگستان و کاربران گذری به این نتیجه میرسند که حرف مخالفشان در زمینه اجتماع و سیاست ایرانی صحیح است. و البته که باید نقش دشمن ایران را در قرار دادن عناصری مزدگیر از خود برای تقویت جبهه مخالفت با ایران در وبلاگستان فارسی را نادیده نگرفت. چنانکه کسانی را میبینیم که همواره بی اعتقادی خود را به امور معنوی و علاقه شدید خود را به امور مادی و راحتی زندگیشان ابراز میکنند و از طرفی به سختی و با تلاش بسیار و فعال بر علیه ایران، مینویسند و محتوا تولید میکنند که چه نتیجهای جز این میشود گرفت که فردی که اعتقاد خاصی برای خود قرار نداده تا بتواند فقط به خاطر آن اعتقاد فعالیت بکند، پس در نتیجه به خاطر نتیجه مادی که برایش حاصل میشود، اینچنین به قول معروف موتور گرمی دارد؟ البته نظرات مختلف که لزوماً ناشی از بیاطلاعی و یا دشمنی با ایران، هم وجود دارد. اما در میان آنان فعالان امر سیاسی آنقدر اندک و در بین وبلاگستان محدود است که مورد استناد قرار نمیگیرد و البته معمولاً این فعالان یا آنچنان تخصصی مینویسند که مخاطبشان قشر خاصی است و یا فعالیت آنچنانی در نت ندارند. پس باید وبلاگستان فارسی را در امر مخالفت سیاسی و اجتماعی با ایران از جنبههای مختلفی نگاه بکنیم و اینکه تاثیر بیش از حد و عدم اعتدال برای دستیابی به اطلاعات و ورودیها را یکی یا مهمترین دلیل بدانیم...
سایت رادیو زمانه که مرکز آن در آمستردام، پایتخت هلند قرار دارد و مدیر این رادیو از تهیه کنندگان پیشین در بخش فارسی رادیو بیبیسی است، امروز دست به فعالیت گسترده برای داغ کردن رسانهای جنگ علیه ایران نمود. به شکلی که یک رپرتاژ آگهی برای جنگ علیه ایران را منتشر کرد. از نمونهها به اینها میشود اشاره کرد: هرش: آمریکا مترصد اشتباهی از سوی ایران است، انتقاد اوباما و مککین از آزمایش موشکی ایران، تحریم جدید مقامات و شرکتهای ایرانی از سوی آمریکا، ایران نمیتواند حیات آمریکا را به خطر بیندازد، تعلیق و هژمونی قدرت سیاسی در ایران، واکنش سریع آمریکا به آزمایش موشکی ایران و... . اینگونه پرداختن یکسویه به اخبار از سایتی که در هلند اداره میشود و در شرایطی که ایران در نبرد سرد با آمریکا و اسرائیل و در معرض جنگ با آنهاس چه برداشتی را در پی خواهد داشت؟ جنبه روانی و تبلیغاتی این حرکت که تقریباً به شکل روزانه از این سکوی اطلاعاتی بر علیه ایران شکل میگیرد، نظرات مختلفی را برای منشأ و منبع تغذیه آن خواهد داشت. البته می توان مطلب روزنامه کیهان درباره این سایت مطالعه کرد:(+) البته شاید خواندن مطلب امیرفرشاد ابراهیمی از افراد ضد ایران هم در این مورد بد نباشد:(+) و معرفی از خود توسط رادیو زمانه:(+) در هر صورت نمایش ضد ایرانی این سایت آنقدر واضح است که نیاز به توضیح بیشتر ندارد.
حال با این شرایط و عملکرد ضد ایرانی رادیو زمانه قرار گرفتن نام افراد و بلاگهایی در آن به شدت نامناسب مینمایاند. قرار گرفتن نام ایرانیان در کنار کسانی که به عنوان یک مثال کوچک، بعد از برخی تغییرات کوچک در بنزین و سهمیه بندی دور هم کنفرانسی تشکل دادند و از مردم ایران که بیشتر آنها این سهمیهبندی را امری درست میدانستند، خواستند از فرصت این تغییر برای تغییر اساسی در ایران استفاده بکنند و مردم ایران هم به خوبی پاسخ آنها را دادند!! کسانی که مسئولیت اداره آن را به عهده دارند.
فرهنگ سلطهپذیری چیزی است که فضای تبلیغاتی این رادیو را به شدت نمایان ساخته است.
پینوشتـ...............................................................................
این یادداشت را بیشتر از سر دلسوزی نوشتم. وبلاگستان فارسی در جایگاهی که باید قرار ندارد.
لینک این مطلب در وردپرس:(+)
مقدمه دوم: همه پست قبلی به مقدمه سپری شد. هرچند میخواستم حدیث نفس بگویم، اما به نظرم تبدیل به یک دردل ارزشی شد. حالا هم در یک عمل متحورانه(!) مقدمه بر مقدمه نوشتم. باشد تا عبرتی گردد بر سایر بلاگرها!!! در ضمن سعی میکنم نامی از سایتی نبرم تا تبلیغ نشود و کلی گوئی کرده باشم. فقط نیتم تشویق رفقای خواننده متن است تا ندای هل من ناصر حق را پاسخ بدهند.
با نگاه به پست قبلی باید بگویم، در حقیقت هدف من هم چیزی خارج از آن نیست. تا آنجا که به یاد دارم، اصلاً اینترنت را قبول نداشتم و دوستی چند سال پیش مضمون مطالب پست قبلی را برایم میگفت و من هزینه و فایده را غیرقابل قبول میدانستم. از طرفی به اطرافیان میگفتم که اینترنت دیگه چیه؟ حیف پول که خرج این راه بشه... . اما در اثر اتفاقات سیاسی و یک سری علاقهمندیهای هنری بعد از آرام آرام خود را وارد محیط فضای مجازی اطلاعات کردن، به این نتیجه رسیدم که در واقع قانع نخواهم شد. هنگامی که با هجوم بیرحمانه دروغ علیه حقیقت مواجه شدم و احساس کردم میتوانم با کمترین خرج در مقایسه با دیگر عرصهها به حق کمک بکنم، خودم را آرام نیافتم. البته مطمئناً در این جبهه جانباز خواهی شد، اما شهادت را شاید راهی دیگر... . از خرج کردن پول (هرچند اندک) گرفته تا تهمتها و ناسزاهایی که خواهی شنید و خواند تا هزار و یک زهرماری دیگر... . البته اگر بچه سربه زیری باشی زخمهای کاری نخواهی دید. (اهل فن و قدیمیها گرفتند) اما مصائب وبلاگ نویسی در این عرصه پیکار به همین امور ظاهری نیست. باید از طرفی آنقدر جذابیت داشته باشی و نوآوری به کار ببری و اطلاعات و نوشتههایت خواندنی باشد که دوام بیاوری. باید آنقدر در این فضای مسموم کم بودن بازدید وبلاگت را و کم مهری خوانندگان در همراهی با مطالبت را تحمل بکنی... . و این کم مهری مطمئناً بیشتر از طرف خوانندگانت یعنی مذهبیها خواهد بود، چون کار ارزشی میکنی. و وای به زمانی که مشتریهایت را بخواهی با زهرماری زیاد بکنی. اگر مقید باشی(!) زرد نویسی و هوچیگری و بدون منبع نوشتن و کپی-پیست، زهرماریت خواهد بود و اگر نه، دروغ نوشتن و دست به دامن بعضی عکسها و بازیگران و... . باید رهرو باشی و (حداقل) آهسته و (همیشه)پیوسته روی. چه وبلاگ نویسان ارزشی را دیدم که حسته شدند و عرصه را باخت دادند. چه با توجیه خستگی یا بیارزشی یا بیاثری اینترنت یا تبعات بد آن. از طرفی هم مشکلات میزبانان. بالاخره با بده و بستانهایش وبلاگ یک عرصه رایگان برای شماست. (ما فقرا را با خرید هاست و دومین و لوازمات داشتن یک وبلاگ واقعی برای خود کاری نیست) اما زمانی که این عرصه ناامن شود واقعاً درصد استهلاک کار تو بالا میرود. خب، شاید دلیل اصلی نوشتن مطلب همین بود. تقریباً بیشتر میزبانها را در عرصه وبلاگ نویسی امتحان کردم و امکاناتشان را دیدم. به نظرم هیچکدام کامل نبودند. البته هرکدام ویژگیهایی دارند، یکی سرور قدرتمند و امکان مدیریت آسان و سریع، یکی امکانات بسیار و 3گیگ فضا در اختیار، یکی سابقه و چند امکان دیگر و یکی داشتن امکاناتی که بقیه ندارند و علاوه بر آن مدیریت ارزشی. البته اگر رتبه بندی کنی نتیجه خواهی گرفت اما واقعیت تلخ اینجاست که مجبور میشوی برای یک امتیاز یک میزبان، چند امیتاز حیاتی برای وبلاگ نویسی در میزبان دیگر را از دست بدهی. عرصه تحملها هم بسیار پائین است، تا آنجا که مدیر یک میزبان سایت، وبلاگت را فقط به خاطر اینکه به نحوه مدیریت سایت اعتراض کردی با همه زحمتهایت و پیداکردن دوستانت در کمتر از 24 ساعت حذف میکند. باز خدا خیر دهد میزبانی را که اگر پا را از گلیم آنها بیرون نهادی، اول اخطار میدهد و تو خودت را جمع میکنی. بله هرکدام مشکلی دارند، اول خود اینترنت مشکل دارد و بعد میزبانان محترم مشکل دارند و بعد ما! اما همیشه به نظرم این هزینه لامصب(!) و فائده آن قابل قبول به نظر میرسد اگر خودت را نبازی و به راهت اعتقاد داشته باشی.
پی نوشتـ.................................................................................
1. قرار بود از مصائب وبلاگ نویسی بنویسم اما تبدیل شد به تشویق به وبلاگ نویسی، خب میشود دیگر.
2. باز هم اعتراض خود را به مدیریت سهل انگار بلاگفا نسبت به میزبان مطالب ضد خدا و دین و ایران بودن و حذف کردن وبلاگهای منتقد اعلام میکنم و اگر بخواهد اینچنین پیش برود، حشر همگی آنها با هم را از خدا طلب میکنم. در ضمن ارجاع میدهم این مطلب را به داستان صفوان جمال زمان امام صادق علیه السلام.
مقدمه: اظهار نظر درباره اینکه وبلاگ نویسی در سپهر سیاسی و اجتماعی ایران چه جایگاهی دارد، کمی مشکل به نظر میرسد. این مطلب را باید در حالی گفت که به نظر میرسد هنوز درصد زیادی از مردم ایران با اینترنت رابطهای ندارند و بیشتر کاربران اینترنت بیشتر مصرف کننده هستند تا تولید کنند. علاوه بر اینکه بیشتر وبلاگهای فارسی موجود معمولاً مطالبی بیارزش برای ارائه دارند و تولیدکنندگان معمولاً به عنوان سرگرمی مدتی آنرا با مطالبی جذب کننده که اکثراً غیراخلاقی میباشد، به روز میکنند و بعد مانند هزاران صفحه دیگر در فضای مجازی رها میشود. از طرفی جبهه نیروهای ارزشی که تا مدت مدیدی خود را از فضای مجازی کنار کشیده بود و در نتیجه این عرصه در اختیار افراد ضد انقلاب و اصلاح(افساد) طلب بود. تا اینکه با ظهور چشمههایی در فعالیتهای نیروهای ارزشی در سطح بالای جامعه مثل دولت نهم، به نظر رسید که فضای وبلاگ نویسی و سایتهای ارزشی رونق خوبی گرفت و باید گفت الآن با جبهه نبرد حق علیه باطل که بیشتر نمایان شده، وظیفه علاقهمندان به ارزشها و دین سنگینتر شده و نباید دوباره با تنها گذاشتن حق در این عرصه، باعث رشد و میداندار شدن ضدارزشها شوند. عرصهای که دیگر نمیتوان تاثیر گذاری آن را حداقل در میان تاثیر در افکار به خصوص جوانان انکار کرد. وظیفهای که با کمی داشتن احساس مسئولیت در برابر دین و توانایی کار با رایانه بر گردن همه بچه مسلمانی میآید. فکر بکنید با درج یک حدیث و سخن نیک و جستجویی در یک موتور جستجو و بالا آمدن آن مطلب و راهنمایی احتمالی یا حداقل به زور (منظورم هنرمندیه) یک فرد بیرون از دایره معرفت به اندازه چند ثانیه حداقل چه ثوابی میکنید. حتی اگر یک درصد هم نسبت صفحات ارزشمند نسبت به صفحات ضدارزشی در این جنگ نابرابر بیشتر شود، آیا شما این را خالی از فایده میدانید؟ اینکه بتوانید در چند خط ناقابل و با صرف مقدار کم و برنامه ریزی شده پول برای دفاع از حق در این عرصه ناجوانمردانه سیاست به خصوص از نوع کثیفش در احوال اصلاح(افساد) طلبان، کاری بکنید آیا مأجور نیستید؟ آیا یکی از عرصههایی که میتوان به جهانیان اسلام و حضرت حجت ارواحنا فداه را شناساند همین راه نیست؟ راهی که هزاران وهابی بیدین تمام تلاششان را صرف آن کردهاند و به آن دل بستهاند و البته که به نتایجی هم رسیدهاند. به راحتی سایت شیعه نیوز(با همه انتقادهایی که داشتیم) فیلتر میشود و در برابر آن سنینیوز با قدرت به کار خود ادامه میدهد؟!
همه در اعتراض به روند مدیریت ضد ارزشی بلاگفا شرکت کنید. هرچند کسی این کار را نمیکند و مرا هم به زور حذف وبلاگ از بلاگفا بیرون انداختند و فیلترم کردتد و من مجبور شدم، ولی هرکس میتواند در اعتراض تغییر میزبان بدهد.http://eteraz2blogfa.parsiblog.com
و باز هم لینکی از وبلاگ اپوزیسیون معروف و مشکوک(!) حسین درخشان:
اشپیگل:شانس احمدینژاد برای بردن انتخابات آینده زیاد است، چون به مردمش میرسد (خواندن این گزارش من را به گریه انداخت. حتما بخوانیدش و برای دوستانتان هم بفرستیدش)
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
440859بازدید | |||
^بالا^ |
|