• وبلاگ : گام آخر...
  • يادداشت : هيچ وقت شريعتي عنصر باارزشي نبوده و نيست...
  • نظرات : 2 خصوصي ، 34 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    + مازيار 
    اين امتيازي نيست که جوانان را جذب ميکرده مگر فقط او بوده ؟ خيليها بوده اند . ولي من اسم هيچ کدامشان را نميدانم .
    سخن در مورد افکار غلط و نقاط ضعف فراوان او بسيار است . ولي فعلا اجازه دهيد من بروم چند تا کتاب بخوانم تا تعدادي نقاط ضعف پيدا کنم.
    ضمنا مکان مردن هر آدم دست خودش است . والا چه دليلي داشت که در لندن بميرد ؟
    خانواده اش هم اشتباه کردند که اجازه ندادند جنازه به ايران منتقل شود تا رژيم شاه از آن بهره برداري کند . بايد اجازه ميدادند جنازه به ايران بيايد ولو اين که رژيم تشييع جنازه را به نفع خود مصادره کند .
    اين که امام در خواست مرحوم مطهري را براي نگارش مطلبي عليه شريعتي را اجابت نکردند هم هيچ چيز را ثابت نميکند .
    در نهايت همه آدمها يا در نهايت شقاوت هستند يا در نهايت پاکي .
    حد وسط هم نداريم .

    سلام

    از اينكه مي بينم اينقدر حرفهاي شما در سطح خود تاثير گذاراست خوشحالم.شريعتي مشكل عقيدتي داشته است.زيرا طبق تحقيقاتي كه داشته ام او اسلامش را از مستشرقين غربي گرفته است و نه از علماي اسلام.البته با مراجعه به حرفهاي خود او نيز مي توانيم دريابيم كه او مشكل دارد زيرا مثلا در جايي او از مصدق به عنوان پيشواي خود نام برده است در حالي كه مصدق مسلمان نبوده است و يا در جاي ديگر برخي از علماي وارسته ي قرون قبل را به بلعم باعورا تشبيه كرده است و...

    برادر خدا اجرتان دهد

    پاسخ

    سلام... خوشحالم كه در اين بيابان بالاخره يك هم فكر و نزديك به آرا پيدا كردم - يا علي
    + مسلم 
    فکر کنم بيش از اين ادامه دادن بحث، مراء بشه، چون شما به جاي دليل آوردن بر اساس آراء خود شريعتي (ما قال) ميخواهيد که من به فهم خودم خيانت کنم و بر اساس نظر يک نفر ديگر (من قال) او را رد کنم. نخير، بنده وجدان خودم را زير پا نميگذارم. همچنان که شهيد چمران نگذاشت. شما که ملاکتان من قال است، خود شهيد چمران مگر به اندازه شما نمي فهميد که امام دفاع نکردند، يا شهيد مطهري پشت سر هم حمله ميکرد؟ ولي باز هم به فهم و درک خود اعتماد کرد. اين آيه شريفه را يکبار ديگر بخوانيد که "و قالو ربنا إنا أطعنا سادتنا و کبرائنا فأضلونا السبيلا" دقت کنيد، هرگز حتي کنايه هم نميزنم که مرحوم امام و شهيد مطهري خداي ناکرده أئمة الکفرند (زبانم لال)، نه، چيزي که براي من ارزشمند است، روح پشت اين آيه است که از زير بار مسئوليت خواندن، و فهميدن و بحث کردن به بهانه اينکه فلاني قبل از من خوانده، حرف غلطي است. مطمئن باشيد که بچه هاي وهابي هم به علمايشان اعتمادي به اندازه شما به علمايتان دارند. چيزي که شما را بايد متمايز کند، چنان که ما از آنان درخواست ميکنيم اين است که ضمن حفظ احترام استاد، شما بايد خودتان تحقيق کنيد و به نتيجه برسيد. اگر شما حاضر نيستيد چنين کنيد، پس هرگز حق نداريد وهابيان را سرزنش کنيد، آنها هم به اندازه شما به علمايشان اعتماد دارند و خودشان نميخوانند که استادمان اسلام شناس تر است.
    ولي اين براي من جالب است که معتقديد شهيد مطهري دکتر شريعتي را مشهور کرد! بله، شهيد مطهري از دکتر دعوت کرد که وارد حسينيه شود، ولي دکتر کلي سخنراني هم در دانشگاه مشهد دارد. و بله، شهيد مطهري دعوت کرد، خب، نتيجه؟ در سخنراني هاي شريعتي، سالن لبريز ميشد، در سخنراني هاي بقيه پرنده پر نمي زد! اينها همه نتيجه اقبال و ادبار مردم است، خب؟ آيا دليل ميشود؟ آيا باعث شد شهيد چمران چنان سخن نگويد؟ من هم راه قرآني آن شهيد را در پيش ميگيرم که خود ميخوانم و خود مي فهمم، شما هم راهي را درپيش بگيريد که در حوزه شيعه، هزاران سال منسوخ است و هزاران سال است که در حوزه هاي تسنن پيش گرفته شده، موفق باشيد.
    به نظر من شاه بيت حرفتان اين است که فکر ميکنم تمام اشتباهتان اينجاست، اين جمله ضد تفقه و تفکر را بايد خيلي رويش فکر کنيد "من نيازي براي اينكه به طور كلي افكار شريعتي را نقد بكنم به مطالعه آثارش نمي‌بينم". شرمنده اگر متن کامنت کمي تند شد، شما به بزرگي خودتان ببخشيد.
    اين شعر هم از شريعتي است در وصف حضرت امام، گفتم که خيلي فکر نکنيدشريعتي پلشت بوده:
    http://baian.blogfa.com/post-41.aspx
    هر چند باز هم، توصيه من به شما اين است: بخوانيد و فکر کنيد، با نقل قول، هيچ بحثي ارزش ندارد.
    ارادتمند



    سلام

    ممنون از پاسختان

    دوست عزيز من نحوه قضاوت شما را با اهانت اون آقا مقايسه كردم نه با بيان نظر امام و شهيد مطهري كه البته شايد كمي اين قضاوت متناسب نباشد . از اين بابت عذر مي خوام .

    بعد اين كه اين تيتر : هيچ وقت شريعتي عنصر با ارزشي نبود و نيست .... نفي ارزش هاي وي نيست ؟

    با وجود افراد و عناصري دانشمند و ارزشمند در جامعه چرا بايد به پرداخت. چرا به جاي رفتن به سراغ رودهاي پر آب و پاکيزه بايد به سراغ چشمه‌هاي راکد و گنديده رفت؟

    بله امروز ما علما و دانشمندان برجسته اي در جامعه داريم كه بايد به آنها پرداخت . اما چرا بايد امروز سراغ شريعتي برويم ؟

    اگر ما شريعتي درست و منصفانه نقد نكنيم و به نسل جوان امروز از جمله خود من و شما عرضه نكنيم سود جوياني هستند كه از برخي از افكار نادرست وي (كه البته خود بعدها به نادرست بودن برخي افكارش پي برد و درصدد اصلاح آنها بر آمد ) سو استفاده مي كنند و بر عليه همين دانشمندان و علما امروز ما استفاده مي كنند . اگه در اين چند روز به روزنامه ها و مجلات مراجعه كني مي بيني چه كساني در صدد اين كار هستند .امروز نياز به يك نقد منصفانه و عاري از هيچ گونه غرض ورزي ديده مي شود تا نسل جديد تحت تاثير به شناخت درستي از وي برسد .

    همان طور كه از قول شهيد بهشتي گفتم شريعتي جستجوگري در مسير شدن بود وي داراي انديشه ي پويا و پر تحرك بود . مثلا دكتر در مورد فلان مطلبي در سال مثلا 41يك نظري داشته و بعد در سال هاي بعد بعد از مطالعه و تحقيق بيشتر يك نظري ديگر داشته است .

    يك نمونه كه خود دكتر در كتاب ياد و ياد آوران اشاره مي كند كه وي نسبت به خواندن زيارت عاشورا در صحراي عرفات در دو سال متوالي كه به مكه حج رفته دو برداشت و دو انديشه متفاوت پيدا كرده است .

    وي مي گويد :

    سال پيش با خود مي انديشيدم كه اينجا عرفات است و موجي عظيمي از مسلمين در همه جا به چشم مي خورد. اين جا چرا مثلا زيارت عاشورا مي خوانند ؟ چرا همان دعاي همگاني را نمي خوانند ؟بعد مي گويد اما امسال كه رفتم متوجه شدم كه اين مراسم با شكوه عرفات بدون امامت و ياد امام و بدون روح امام و بدون روح انقلاب كه در ياد حسين نهفته است جسم بي روحي است . بنابراين در همين جا بايد همين جا زيارت عاشورا خواند .

    در مورد شريعتي هم ذكر يك نكته ضروري است كه وي بر خلاف شهيد مطهري كه ابتدا تحصيلات طلبگي را طي كرده اند و سپس به سراغ مطالعات ديگري رفت در جهت عكس شهيد مطهري حركت كرده است . وي ابتدا با مكتب ها و انديشه هاي گوناگون روز آن دوران آشنايي پيدا كرده بود و سپس بعد از نااميد شدن از آن مكاتب و ارزش هاي آنها به سمت شناخت بيشتر اسلام حركت كرد .

    او در همين سير تكاملي اش در سفر اروپايي اش بيشتر به زشتي هاي فرهنگ غرب پي برد . مثلا در جايي در نامه به همسرش مي نويسد :

    اينجا شهر قشنگ ولي وحشي و سرد و بي مزه است . بيشتر زن ها در اين جا به صورت يك غاز در آمده اند . زيبا تر از برژيت باردور اما ارزان تر از يك قوطي سيگار . همه شهوت و همه رنگ و همه بي وفايي ...وبي حقيقي و بي چارگي .. كه نه تنها مرا سرگرم نمي توانند بكنند بلكه بيشتر از زندگي در اين جا بيزارم مي كنند .

    شريعتي دنبال حق بود و به دنبال آن در فرهنگ و مكاتب گوناگون مي گشت . اما سرانجام آنرا در اسلام يافت آن هم در مكتب شيعه .

    امام تعبيري داشتند كه اسلام آمريكايي و اسلام ناب اما تعبير شريعتي تشيع علوي و تشيع صفوي بود كه همان طور كه گفتم در بعضي موارد در مصداق هاي زياده روي است.

    در مورد نظر امام هم در كامنت من اشتباه تايپ كرده ام . اما در بعضي موارد به غير مستقيم از دكتر حمايت كردند .مثلا در جايي فرمودند :

    تعاليم شريعتي برخي بحث‌ها و اختلافات را در ميان علما برانگيخته است؛ ولي در عين حال نقش بزرگي در هدايت جوانان و روشن‌فکران به‌سوي اسلام ايفا کرده . پيروان شريعتي بايد از آنچه دکتر شريعتي به ايشان عرضه مي‌کند فراتر بروند و در اسلام سنتي تحقيق کنند. و به همين‌‌‌ترتيب، پيروان علماي سنتي نيز بايد اين حقيقت را در يابند که آنچه علما مطرح کرده‌اند آخرين کلام نيست؛ پس نياز به مرور و ارزيابي دقيق مباحثي که دکترشريعتي مطرح کرده است احساس مي‌شود.و در جاي ديگر :

    از تهران کسي را مستقلاً فرستاده‌اند پيش من، که بيايد اينجا و عليه مطهري و شريعتي حرف بزنند. من آقاي مطهري را مي‌شناسم و مي‌دانم چطور فکر مي‌کند. کتاب مسئله حجاب را آوردند گذاشتند روي ميز من و گفتند: آقا! اين کتاب جنوب شهر را هم بي‌حجاب کرده است. در صورتي ‌که اين کتاب را خوانده‌ام و مي‌دانم اين کتاب جنوب تهران را بي‌حجاب نکرده بلکه خيلي‌ها را به حجاب نزديک کرده است و کتاب اسلام‌شناسي شريعتي را نيز پهلوي من آوردند و گفتند: که عليه مقدسات اسلامي است! ... – به نظرم اسلام‌شناسي چاپ مشهد بود.- من نخواستم آنجا به آنها جوابي داده باشم. گفتم اين کتاب قطور است؛ آن قسمتش را که شما مشخصاً مي‌گوئيد اين مسايل در آن هست به من نشان بدهيد؛ يک جايي را نشان دادند. اما من ديدم آن طورکه آنها مي‌گويند نيست. البته ممکن است سليقه خاصي را اعمال کرده باشد که من قبول نداشته باشم؛ ولي آن‌طور که اينها دارند رويش تبليغ مي‌کنند نيست.

    يا علي

    پاسخ

    سلام و خيلي ممنونم. خصوصا از نظراتتون اما نظراتتان را پاسخ نميِ‌دهم. شايد بعدا اما مي‌شود بفرمائيد اين سخن امام را از كدام منبع برداشت كرده‌ايد كه اينچنين با آخرين برخورد امام با شريعتي در تضاد است؟ منبعتان را دقيق بگوئيد فقط اميدوارم مثل يكسري از رفقا يك وبلاگ منبعتان نباشد! - علي يارتان

    سلام

    شهيد شريعتي عنصر باارزشي بوده و هست.اگر به کتابهاي ايشان مراجعه کني متوجه مي شوي که معارف عميقي از اسلام را در خود جاي داده است.حالا گيرم که اشتباهاتي هم داشته است.آيا اين دليل مي شود که او را بکوبيم؟؟؟

    پاسخ

    سلام - چه زود با هم برخورد مي‌كنيم!

    بسم الله

    همين طور پشت سر هم چند تا سلام رو داشته باش كه اگه نياز شد ديگه اين بخش رو حذفش كنم !

    من كه عرض كردم كه نظر حضرت امام در مورد آرا شريعتي چيست ! امام در مورد شريعتي رفتاري همانند آن چه كه امروز حضرت آقا دارند را داشتند . نه آن قدر بزرگ و نه اين قدر كوچك ! فكر كنم كه نظر آقا محسن هم تا حدي درست باشه ! بحث من اين است كه شريعتي خوب يا بد ، شما با آثارش به چالش بكش او را ! نه با پنهان شدن پشت نظرات امام و ديگران . شما مي تواني به راحتي و به طور عالمانه اي نظرات امام و شهيد مطهري را در مطلبي كه به قلم خود نوشته اي بياوري بدون اشاره به نام آن ها ! آن وقت مي داني چه اتفاقي خواهد افتاد ؟ اتفاقي كه مي افتد اين است كه ديگراني كه هنوز جهت گيري خاصي نكرده اند حرف شما را كه بر پايه منطق شكل گرفته است به راحتي مي پذيرند حتي اگر خدا نكرده امام و يا شهيد مطهري را قبول نداشته باشند . دليل مخالفت عده اي با شهيد مطهري و ديگر عالمان و متفكران اسلامي فقط اين است كه از ديگران شنيده اند كه بايد مخالفت كنند ، حتي اگر اثر و يا حرف ايشان را نديده يا نشنيده باشند .

    پ.ن :

    - در مورد پاسخ قبل تر شما هم بايد بگويم ما كه باشيم كه به شما تهمت بزنيم برادر . چرا اينقدر بدبيني نسبت به مسائل ؟! فكر كنم برادري ام را به شما ثابت كرده باشم .

    - اينجا را هم ببين . اين بنده خدا حسابي از ما دلگير شده است و مي خواهد به قولي حال ما را بگيرد !!

    http://kamalifamily.blogfa.com/comments/default.aspx?blogid=kamalifamily&postid=22&timezone=12642&p=1&l=-1378198070

    يا علي ...

    بسم الله

    دوباره سلام !

    اندكي احساس جي-تاك بهم دست داده است !! به هر حال فكر كنم دارم زياده روي مي كنم در كامنت گذاشتن اما چاره چيست ؟ اين سايت دانشكده به ما اجازه مي دهد تا به شدت هر چه بيشتر از اينترنت استفاده كنيم !!

    اما در مورد پاسخ حضرت فاني ( مد ظله ) عرض كنم كه ببين برادر اين كه شما نظرات شريعتي را به چالش بكشي هرگز نقد جزيي نيست ! نقد جزيي اصلاً مقوله اي جداست . اما در مورد اين كه شما مدام به حضرت امام استناد مي كنيد ، بايد بگويم كه من همچنان در نامه مورد اشاره شما نشاني از نفي كلي شريعتي از نظر امام نمي بينم ، هر چند نظر امام راجع به شريعتي براي من كاملاً واضح است و راهگشا ! اما نامه شا چيزي را اثبات نمي كند .

    يادم مي آيد كه به اين شيوه كامنت هاي پي در پي در بين دوستان ، كامنتينگ ديسكاشن مي گفتيم . در ترم قبل سر كلاس هاي ادبيات بسيار از اين شيوه براي خلاصي از نظرات گهر بار !! استاد ادبيات سود مي جستيم .

    خاطره هم كه نوشتيم در اين سيستم كامنت شما ! كم مانده ديگر اينجا با هم دعاي كميلي ، چيزي بخوانيم كه جنسمان جور شود !!

    يا علي ...

    پاسخ

    اولا: من معناي بدي زياد كامنت گذاشتن رو نمي‌فهمم؟! دوما:خب پس بذاريد چند تا سوال بكنم: چرا حضرت اما از واژه فقد استفاده كرده‌اند؟ اين را هم در نظر بگيريد كه جو آن زمان درباره استفاده از واژه شهادت و بزرگ نمائي‌هاي زياد درباره او. ديگه اينكه چرا امام حاضر نشدند با توجه با اصراري كه عده‌اي زيادي اصرار دارند ايشان نقش عمده‌اي در هدايت جوانان و پيروزي انقلاب داشتند ازايشان تقدير بكنند و نهايت خرجي كه براي شريعتي كردند يك جمله خنثي بود؟ چرا بايد به امام اصرار فراوان بشود تا از ايشان يادي بكنند؟ و سوالات ديگر كه باشد...

    بسم الله

    سلام ! مي داني مشكل ماها چيست ؟‏مشكل امثال ما اين است كه خودمان نيمي توانيم يك فكر و يا يك نظريه و انديشه را به چالش بكشيم . مي گرديم ببينيم چه كسي سعي در به چالش كشيدن آن نظريه داشته است ، تا خودمان را پشت آن پنهان كنيم .

    حالا حكايت ما هم همين است ! ببين برادر اگر شما و يا من حرفي در نقد آرا و انديشه هاي دكتر شريعتي داريم چرا آن ها را بيان نمي كنيم . چرا اگر كوتاهي و يا انحرافي در آرا شريعتي هست آن را بيان نمي كنيم و به آن ها استناد نمي كنيم تا بتوانيم با استدلال هم خواننده را قانع كنيم و هم به هدف خود كه همانا نشان دادن سطح واقعي دكتر شريعتي ( نه بيشتر و نه احيانا كمتر ) است برسيم .

    در مورد آن جمله آقا هم كافي است بخشي از آن را در سايت گوگل به آدرس http://www.google.com/ سرچ كنيد تا چندين وبلاگ را ببينيد كه آن را آورده اند . در ضمن عقيده اسلام بر اين است كه همه خوبند مگر خلافش ثابت شود ! نه همه دروغ گو و بد و نادان و ... هستند مگر خلافش ثابت شود !!!

    من بارها گفته ام كه هدف من از كامنت گذاشتن براي شما فقط بيان نكاتي است كه به نظرم مي تواند كمك كننده باشد ، هم به شما و هم به خودم . چه اين كه تا كنون خيلي چيزها از اين كامنت گذاري ها در وبلاگ شما آموخته ام .

    همين !

    يا علي ...

    پاسخ

    سلام عليكم. عزيزم جواب من را ندادي و همچنان بر توسن تهمت به من نواختي. هرچند از ارزش شما نسبت به من هيچ كم نمي‌شود. من براي سومين بار در اينجا مي‌گويم كه منشور من از اين مطلب نقد جزئي نبوده بلكه نگاه به طيف فكري حاكم بر جامعه و كل نظرات و شخصيت شريعتي است و نه شخص. من همچنان شهيد مطهري را نماد خوبي براي نقد شريعتي مي‌دانم چون برعكس خيلي از ما كه غيرصريح ادعاي آگاهي به همه اسلام را داريم استاد به عنوان نماد اسلام و كسي كه آگاه تر از بقيه به شريعتي بود او را نقد كرده اين كار را كرده. در ضمن بهتر است كه كمي هم اعتقادمان را نسبت به امام تقويت كنيم. و اينكه بهتر نيست اين اصلي كه فرموديد : مگر خلافش ثابت بشود... را در مورد من هم اجرا كنيد! به هر حال خوشحالم كه كمكم مي‌كنيد و در قبالش خودتان هم استفاده مي‌كنيد. ولي خواهشا من را هم آدم حساب بفرمائيد--- همين --- علي يارتان
    + مينو 
    تو در كل دهنتو ببندي بهتره .....
    + مسلم 
    راستش، درستش اينه که صبر کنم جوابم رو بدين، ولي بعد از خوندن جواب رفقا، و متن آقاي خامنه اي، ديگه فکر نکنم هنوز قبول داشته باشين حرفتونو.
    چيزي که ولي واسه من جالب توجهه اينه که براي اثبات يه نفر، طرفين بحث، هي از حرف اين و اون شاهد مثال ميارن! نه شما مطالب شريعتي را مطرح ميکنيد، نه آنها از خود مطالب دفاع ميکنند. با حرف ديگران بحث را جلو ميبريد!
    موفق باشيد
    پاسخ

    من نيازي براي اينكه به طور كلي افكار شريعتي را نقد بكنم به مطالعه آثارش نمي‌بينم. البته اگر بخواهيم جزئ و احيانا قسمت‌هايي را نقد يا در مورد خوبي‌اش بحث بكنيم احتياج به مطالعه خواهد بود. چون كه قبلا شهيد مطهري به عنوان كسي كه به او پر و بال داد اين كار را كرده. حالا مگر ما چقدر به اندازه شهيد مطهري با اسلام و شريعتي آشنائي داريم؟
    سلام

    دوست عزيز اين كه از يك شخصيتي خوشت نمياد و با افكارش مخالفي دليل نمي شود كل ارزش هاي وي ناديده بگيري .اصلا تيتر خوبي نزده اي .

    هيچ كس نمي تونه منكر نقش شريعتي در انقلاب اسلامي بشود .نقد يك متفكر مسلمان نبايد باعث نفي كل ارزش هاي وي بشود .

    وي نقش كليدي در مبارزه با مكتب هاي كمونيسم و ماركيستي و زنده كردن ارزش هاي شيعي داشت . شايد در بعضي تعابير و مصداق هايي كه در گفتارهايش مي آورد تندروي مي كرد اما اين اشتباهات او از روي غرض ورزي نبود بلكه از نگراني بود كه نسبت به دين و تشيع داشت.

    او را بايد در ظرف زمان خودش نقد کرد .بقول شهيد بهشتي وي جستجوگري در مسير شدن بود. توصيه مي كنم كتاب شهيد بهشتي با همين نام درباره دكتر را بخون . آيا امام يا خود شهيد مطهري بارها از برخي روحانيون و مقدس نما گلايه نمي کردند ؟

    در مورد نظر آقا درباره دكتر ايشان در اوايل انقلاب مصاحبه ي را با روزنامه جمهوري اسلامي داشتند كه اگه خواستي براتون مي فرستم .در اونجا بطور كامل ايشان را رد نمي كنند.

    امام چند بار نه بطور مستقيم از دكتر نه بطور مستقيم حمايت نكردن اما گلايه هايي هم نسبت به بعضي گفتارشان نسبت به علامه مجلسي و غيره داشتند . اگه بطور علني حمايت نمي كردند به خاطر وجود گروهي بود كه از افكار دكتر برداشت هاي نادرستي داشتند .

    اين از غفلت ماست كه كل ارزش هاي وي را ناديده بگيريم و نقد منصفانه نداشته باشيم تا عده اي سود جو مثل يك دوره اي گنجي و سروش از افكار وي مقاصد دلخواه خودشان را دنبال كنند كه البته بعد ها خودشان به تناقض بين افكار شريعتي با افكارشان اعتراف كردند.

    در ضمن اگر ايشان در خارج به طرز مشكوك فوت كرده بخاطر اينكه وي تحت فشارساواك بوده است . وي ديگر تحمل فشار هاي ساواك نداشته است و به خارج مي رود و پيكرش را هم از ترس ساواك به ايران نياوردند .

    اين گونه قضاوت شما هيچ فرقي با اهانت محتشمي پور درباره علامه مصباح نداره.

    يا علي

    پاسخ

    من همه ارزش‌هاي را زير سوال نبردم. اگر به فضاي جامعه فكري و نيز روند مطلب دقت بكنيد در مورد افكار و آرا و شخصيت او بود نه شخص شريعتي. دقت كنيد و همه جوانب را بسنجيد. شما گفتيد كه اشتباهاتش از روي دلسوزي بوده در صورتي كه اين برخلاف نشر شهيد مطهري به عنوان استاد اوست كه اين را نشاي از بي اصلاعي او از اسلام مي‌داند و تحت تاثير غرب بودن. بله اگر بخواهيم نقد شخصي بكنيم بايد در ظرف زمان خودش باشد اما وقتي بخواهيم كل نگر باشيم، خير. همچنان براي ما سخن هيچ احد الناسي به جز شهيد مطهري كه آشنائيت كامل با افكار او داشت و حضرت امام حجت نيست. اگر قرار بود حجت باشد آنها امام مي‌شدند. بيائيد يك بار ديگر امام و شهيد مطهري را بشناسيم. بله من هم آن مصاجبه را هم ديده‌ام. البته توجيح آن هم موجود است كه اگر خواستيد بيان كنم. نكته‌اي است و آن رشد انسان كه انشاء الله در نظر بگيريد و البته شرايط! و در آخر تشكر مي‌كنم كه بيان نامه امام و نظر شهيد مطهري را با اهانت محتشمي پور يكي دانستيد! علي يازتان
    + حسين 

    در ضمن يك اصل را هرگز فراموش نكنيد و آن هم اعتماد متقابل است . ما كه دروغ نداريم به هم بگوييم اخوي !

    بي خيال به هر حال ممنون از اين که ما را دروغگو و شايعه پراکن و جو ساز و ... خطاب کردي !

    يا علي ...

    پاسخ

    برادر چرا داغ مي‌كني؟ چرا بدون مطالعه دقيق به برادرت تهمت مي‌زني. من كي جرأت دارم چنين چيزهايي به شما بگويم؟ خواهش مي‌كنم شما هم مثل عده‌اي از خوانندگان بدون مطالعه دقيق مطالب و پاسخ‌ها متهممان نكنيد . اصبروا...

    بسم الله

    اولاً كجاي نظر امام به مخدوش بودن تفكرات شريعتي ان هم نسبت به كل زندگي ايشان اشاره شده است ؟ من كه در اين نامه اي كه شما گذاشته ايد فقط همان نظر حضرت آقا را ديدم .

    دوماً

    دکتر علي شريعتي از ديدگاه مقام معظم رهبري:


    به نظر من شريعتي بر خلاف آنچه که همگان تصور مي کنند يک چهره همچنان مظلوم است و اين به دليل طرفداران و مخالفان اوست يعني "از شگفتي ها ي زمان و شايد شگفتي هاي شريعتي اين است که هم طرفداران وهم مخالفانش نوعي هم دستي با هم کرده اند تا اين انسان دردمند و پر شور را ناشناخته نگه دارند و اين ظلمي به اوست .


    بي گمان شريعتي اشتباهاتي داشت و من هرگز ادعا نمي کنم که اين اشتباهات کوچک بود، اما ادعا مي کنم که در کنار اينها چهره شريعتي از برجستگي ها و زيبايي هايي برخوردار بود. پس ظلم است اگر به خاطر اشـتباهات او برجسـتگي هاي او را نبينيم .

    http://kabutareharam.parsiblog.com/-68998.htm

    پاسخ

    براي من همينقدر كه حضرت امام حاضر نشدند هيچ محلي براي مرگ شريعتي بگذارند كافي است. و بعد از اصرار بسيار بالاخره اينچنين پيامي دادند. در ضمن من نگفتم كه شريعتي كافر و ملحد بوده و هيچ ارزشي به طور كلي ندارد. بهتر است فضاي جامعه و بحث را مشاهده بكنيد و بعد نتيجه بگيريد. مورد بحث ما شخص نيست، شخصيت و افكار و آراست. خواهش مي كنم ما را اينقدر به دور فكر و انديشه فرض نكنيد. - در ضمن برادر من اولا اين لينك شما رفرنس معتبري حساب نمي شود من گفتم منبع نه جائي كه خود بدون منبع به آن پرداخته، لطفن ما رو اينقدر نادان فرض نكنيد برادر. البته بگويم در صورتي كه اثبات اين را مشخص كرديد من هم پاسخ آن را خواهم گفت. - يا علي
    + مسلم 
    برادر، انتقادات شهيد مطهري او را مشهور کرد؟!!!
    من نديده ام (مدعي نيستم که همه را ديده ام) کسي از آن عزيزاني که در جبهه و جنگ و در زندانهاي رژيم شاه جانفشاني کرده اند و زجر کشيده اند که نگويند که چقدر شريعتي برايشان عزيز بوده و چقدر مؤثر.
    نميدانم، ولي حدس ميزنم در تهران زندگي ميکنيد، اگر لطف کنيد، برويد شهرستانها، از کساني که زمان انقلاب جوان بودند بپرسيد، کتابهاي شريعتي دست به دست ميگشت، مطالب آقاي مطهري بعد از انقلاب خيلي دور گرفت. مطالب مرحوم مطهري آکادميک است و داراي حالت دانشگاهي و تدريسي، مطالب شريعتي است که آتش زننده بود و انقلاب به پا کن. مثلا اين جمله اش را ببينيد: "آنان که رفتند، کاري حسيني کردند، آنان که مانده اند، کاري زينبي کنند، وگرنه يزيديند".
    در هر صورت، اين حرفها نظر شما را مطمئنا عوض نميکند. ميدانيد چرا؟ چون فکر ميکنم تفاوت من و شما دقيقا اينجاست که شما ميفرماييد: "براي ما حرف امام حجت است" و در مقابل شما، خوشبختانه براي ما نيست. (هر چند فکر نميکنم به اندازه من آثار نوراني مرحوم امام را مطالعه کرده باشيد، ولي) من معتقدم که حرف کسي را ميپذيرم که دليل براي حرفش داشته باشد. شما دلايل مرحوم امام را بياوريد، ما گردنمان از مو نازکتر است در برابر حقيقت. صرف اينکه نظر امام اينگونه بوده دليل نميشود، شايد امام آثار ايشان را مطالعه نکرده اند (شايد نيازي هم نمي ديده اند) و فقط تک و توک از اشتباهات شريعتي به گوششان خورده.
    در حوزه هم در بحث ها بسيار اين را ميشنويد که نظر فلان شيخ فلان بوده، ولي صرف اين، دلالت نمي کند بر حقيقت آن نظر.
    اگر هم قرار است بر مبناي احتمال جلو برويم، من احتمال ميدهم که حرف عزيزي چون شهيد چمران که تمام آثار شريعتي را خوانده و چنين از آن سخن ميگويد، خيلي بيش از يک نامه چند خطي امام به حقيقت نزديک تر باشد.
    علي أي حال، حرف شهيد چمران هم دليل بر حقيقت نمي شود، شما بايد خودتان بخوانيد و نتيجه گيري کنيد. و تمام نکته اينجاست، شما بعضي مواقع (به نظر من چنين مي آيد که) نميخواهيد بخوانيد، ميخواهيد بدون خواندن، سريع "خودي" و "غير خودي" را روشن کنيد.
    آخر شما را به خدا چنين نکنيد.
    ارادت
    پاسخ

    بله مشكل همينجاست كه حرف‌هاي عالم‌ترين زمان براي شما حجت نيست و معلوم نيست كه وقتي گفته‌هاي يك شخص كه تمام عمرش را صرف اسلام كرده و جز براي اسلام دلسوزي نمي‌كند براي شما حجت نيست. شايد اصلا اسلام براي شما حجت نباشد! در مورد شهيد مطهري همانطور كه قبلا گفتم به كتاب روشنفكران و شهيد مطهري مراجعه كنيد يا كمي درباره تاريخ زندگي ايشان خصوصا اواخر اطلاع كسب كنيد. براي شما اگر حرف هيچ كس هم در مورد شريعتي حجت نباشه حداقل بايد سخنان اتاد مطهري حجت باشه چون ايشون ديگران رو بهتر ميشناسن و اصلا خود ايشون، شريعتي را مشهور كردند. مگر ديگران چقدر با افكار او آشنا هستند يا اشخاصي مثل شهيد عارف چمران چقدر اسلام شناس هستند؟ شما حرف هاي خودتان را خودتان نقض مي‌كنيد. در ضمن شما بهتر است سخنان شهيد چمران مانند يك شاگرد نسبت به امام را مطالعه كنيد بعد اينچنين در مقام مقايسه بربيائيد... اتقوالله

    بسم الله

    دوباره سلام ! اين هم در نوع خود جالب است . 3 كامنت براي يك وبلاگ در يك روز !! شايد روزانه بيش از 20- 30 كامنت براي دوستان مختلف مي گذارم اما اين سبكش را تا الان تجربه نكرده بودم كه به لطف شما و وبلاگتان به تجاربم افزوده شد !

    اما در مورد كامنت قبلي هم كه برادر ما كه باشيم كه بخواهيم تكليف شما را روشن كنيم . حرف هايي كه من مي زنم تنها از سر دوستي و برادري است وگرنه ممكن است رفتار شما درست و حرف هاي من نادرست باشد . منظور من از تند روي نوشتن پست هايي مانند همين پست شريعتيتان است . ببينيد بحث روي شريعتي بسيار است . برخي او را بسيار بدانديشه و با افكار مخدوش نام نهادند و برخي هم او را شهيد شريعتي مي خوانند . به نظر من اين دو ديدگاه هر دو مشكل دارد . بهترين ديدگاه در مورد شريعتي را خود حضرت اقا دارند با اين مضمون كه شريعتي داراي دو دوره از زندگي است ، دوره اول را كه به قولي بايد بي خيالش شد در آن دوره هر چه خواسته گفته و نوشته است و اما در دوره دوم آثاري زيبا چون فاطمه فاطمه است ، پدر مادر ما متهميم ، كوير و ... و بسياري سخنراني هاي شنيدني و انقلابي دارد . نكته در اين جاست كه شريعتي بزرگ بود اما در حد خود بزرگ بود . نه در آن حد كه شهيد شريعتي باشد و نه در آن حد كه فردي با افكار ضعيف و سطحي باشد .

    پ.ن :

    1- يك كليپ را بچه هاي بسيج دانشجويي دانشگاه مشهد كار كرده بودند براي شريعتي . پيگيرم كه پيدايش كنم . اگر پيدا كردم حتمآ برايتان مي فرستم . از ان سخنراني هاي بسيار زيبا شريعتي است .

    2- اين كامنت ديگر خود پستي شد براي خود ، تازه پي نوشت هم دارد !!

    3- موفق باشيد

    يا علي ...

    پاسخ

    سلام... ببينيد من طبق نظر امام اين مطلب رو نوشتم و لبته شهيد مطهري. آن ديدگاهي كه شريعتي رو افكار مخدوش مي دونه حاصل تفكرات امام و شهيد مطهريه و من تعجب مي كنم كه چطور شما مي گوئيد اين ديدگاه مشكل داره! در مورد صحبت آقا درباره شريعتي خوشحال ميشم منبعتون را عرضه كنيد... به هر حال تشكر
     <      1   2   3      >