لقمه‌های حرامی که مردم در دولت نهم خوردند...

1. همسایه زن ما برای رئیس جمهور نامه نوشت که ما در فقر و تنگ دستی به سر می‌بریم، نان شب نداریم بخوریم. دوبار برای او پول فرستادند. یکبار 150 هزار تومان و یک بار 180 هزار تومان. فقط یک بار نگاه به قیافه از شدت آرایش غلیظ تعجب می‌کنی. دروغ هم که کنتور ندارد...

2. در پی مصوبات استانی از خانه‌اش به سمت بانک رفت که وام برای تهیه مسکن بگیرد! مدتی بعد یک ماشین گران قیمت زیرپایش بود و فحش‌هایی به احمدی‌نژاد زیر زبانش! دارد قسط می‌دهد...

3. بعد از روی کار آمدن دولت نهم آبش با همکارانش در اداره مدرسه به یک جوی نرفت. سال بعد دیدمش. به جان آنها دعا می‌کرد که به خاطر ارزشی نبودن انداختنش بیرون و از حقوق کم معلمی راحت شده. می‌گفت پولی که در این یک سال بدست آورده برابر با حقوق تمام عمر خدمتش بوده. زمین خرید و فروش می‌کند و دلالی مسکن. داشت به ریش مردم می‌خندید...

4. تاکسی زد کنار. گالن‏های بنزین سهمیه‌اش را لیتری 500 تومان فروخت. بعد دوباره برگشت خانه تا برود آبمیوه‌اش را بخورد. هوا سرد بود و بچه‌ای که در دست مادری که برای آن تاکسیران دست تکان می‌داد تا بایستد، داشت تلف می‌شد...

5. سردبیر روزنامه اصلاح طلب گفت که این رو هم بنویس. مقاله نویس گفت که این دروغ خیلی تابلوئیه! گفت با اونی که دیروز نوشتیم زمینه سازی شده. تو پول حاصل از دسترنجت رو بگیر!...

6. ...

7. ...

8. ...

(n) ...