سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   
 

از فید دنبال کنید

     | آواز شغالها |

مقدمه: این هم مطلبی دیگر برای علاقه‏مندان به آقای حسن رضا عباسی. این هم ایمیلشان(abasi.of.hasan01@gmail.com) برای تشکر از ایشان یا احتمالاً انتقادات. البته به ایشان هم پیشنها می‏کنم صفحه نظرات را مطالعه بفرمایند...

فیلمی با شرکت مرد 50هزارتومانی....فرازو فرودهای یک سیاستمدار

فیلمی ملودرام وخنده آوروعبرت آموز

اپیزود اول (چند صباحی بعد ازدوم خرداد): رییس در ویلایی درقلهک سرمست از پیروزی به مهره چینی کابینه مشغول است ..برنامه هایش برای انتخابات جواب داده وآن کسی که او می خواست.................................................................................

......مردمی را می بینی پشت یک درآهنی بزرگ سبزرنگ هریک به حاجتی.... دردست بعضی ها تقاضای وام از صندوق قرض الحسنه قلهک تاباهزاربدبختی وخواهش وتمنا رییس را اگراینجا نشد درمراسم ختمی... روضه ای گیر بیاورند و ملتمسانه تقاضایی امضایی! سفارشی!

بعضی ازچهره ها خیلی آشناترند آری .....اینها را قبلا درتلویزیون دیده ای...شاید وزیریا وکیل بوده اند ولی به وضوح معلوم است که نوع درخواست ایشان با گروه اول زمین تا آسمان تفاوت دارداینها آمد ه ند بگویند ما باهرشرایط وهرکجا که شما بخواهید آماده همکاری هستیم از مدیرکلی تا..... دردستهای آنها نیزپوشه هایی است شاید سیاهه خدمات مدیریتیشان است یا اثبات وفاداری حزبی ....ارشد نگهبانان حالا دیگر حکم دارنده کلید درباغ سبزرادارد ......ملتمسین درگاه باتلفن همراه مرتب این جاو آن جازنگ می زنندو برای خود واسطه می تراشند .....گاه گداری سرباز وظیفه شهرستانی با بی حوصله گی اسم یکی را بدون عنوان صدا می زندو در را برایش می گشایداو فقط دنبال این است که خدمتش تمام شود به شهر خویش برگرددوبادخترعمه اش ازدواج کند کاری ندارد که ورود آقایون به داخل چفدربرایشان اهمیت دارد که بعداز این همه سال " لهجه وزبان مادریشون" گل کرده تا یه همشهری بین سربازها پیداکنند وبرای د ست بوسی خدمت رییس برسن اونا بلدن وقتی ازاین در ردشدند چکارکنندتا.........................

هرکسی رو که صدا می زنندبه وضوح تغییر رفتار را درچهره اش مشاهده می کنی...

تاغروب همه ازما بهتران یا داخل می شوند یاوقت شرفیاب شدن می گیرند ولی مردم..................بعضی ها برای نمازاول وقت به مسجد رفته اند......بعضی ها همچنان منتظرند غافل ازاینکه رییس از دری که به کوچه روبرویی....

اپیزو دوم(چند صباحی بعد ازانتخابات مجلس ششم) :دردفترمخصوص نشسته خیلی خوشحال است ولی کمی هم وجدان درد گرفته فکرمیکند. آیا واقعا لازم بود به گفته این مشاوران به اصطلاخ فرهنگی و اجتماعی خود گوش دهدوبرای رای آوردن با آن همه سوابق انقلابی گری به طرفداری ازکسانی بپردازد که سالها نان مبارزه با آنهارا خورده بوداو نمی دانست که تازه این اول راه است هم پیالگی های ساده دیروزکه شعارهمراهی با کوخ نشینان رامی دادند امروز به چیزی کمترازکاخ نشینی رضایت نمی دهندودراین راه کمتر ین قربانی رییس با آن تفکرات قدیمی اش است......کم کم با اسراروپیچیدگی های جعبه سیاست آشنا می شود لذت می بردوبرای اهداف خیر خواهانه اش! حتی باامثال شهرام جزایری هاهم مشورت می کندو مشورت می گیرد......................قدرت........... یاد یک بنده خدایی می افتد که زمان شاه وقتی با زنش دعوایش شده بوداعصابش بهم ریخته و فحش های آبدارونثار شاه و ملکه.و همه اطرافیانش.کرذه بود...ساواک هم گرفته بودش جای زندانی سیاسی...باهم هم سلولی بودند.....بعد از انقلاب گذاشتنش برای محافظت از باغ زاهدی............. آدم سالمی بود عاقبت به خیرشد.وقتی بعضی ازاین نورچشمی های به اصطلاح" انقلابی مسئولیت گرفته" رفته بودند تا تنی به آب استخر باغ زاهدی بزنند زده بود تو گوش بزرگشان و گفته بود من انقلابی نبودم ولی میدونم چرا بهترین آدمهای این مملکت سینه شان را سپر گلوله ها کردند........

اپیزود سوم (چند صباحی بعد از سوم تیر)خون خونش را می خوردکودکانی که درعالم سیاست بزرگشان کرده بود خیلی راحت وقتی پیش بینی کردند که ممکن است سفره جای د یگری پهن شوداورا تنها گذاشتندالبته آنها تعلیم یافته مکتب خود او بودند مکتب کسب قدرت ........ او تاریخ مصرفش خیلی پیشترتمام شده بودزمانی که دوستان دیدند که در بعضی مواقع که پای حیثیت انقلاب دربین است ترمزهای رییس هنوز کار می کند!...فکر نمی کرد لااقل آمارها چنین چیزی را نشان نمی دادکه دوباره تفکر اسلام ناب اسلام عدالت محور اسلام آرمان گرا بعد از آن همه هجمه های ساختار شکنانه و بی رحمانه به آن گل کند...کاش به جای 50می گفتم 100 ....... کاش دوستان......نه لازم نیست خودمان را گول بزنیم انقلاب با تمام آرمانهایش دوباره متولد شد.........

اپیزود آخر(چند صباحی بعد ازانتخابات مجلس هشتم):حدس آخرفیلم با شما ...آیا رییس دوباره بعد ازآن همه تجربه" دوستان امتحان پس داده" را به دور خود جمع می کند حزب می زند روزنامه تاسیس می کندانتقام می گیرد ... از مردم................مردمی که هنوز منتظرند.......................................آیا.او هنوز مردم را به شکل دلفین می بیند.؟


| 87/2/4 | نظر شما برای این مطلب () | مهدی سعیدی |


می‌گوئیم

دوست دارم در گام آخرم او را ببینم، در خون خود بغلتم و در راهت جان خویش را فدا کنم...

...منتخب‌ها...


جستجو در آنچه گذشت
جستجو در سایر
یاران فانی
رجا نیوز
چهره بگشا ای نور مطلق...
خاک (محمد آل حبیب)
کجائید ای شهیدان خدائی
آیه‏های عشق...
تکلیف الهی
کبوترانه
پیام دل
خبرنگار فارس (حامدطالبی)
حریم یاس
سخنان مهجور حضرت روح الله
کجایید ای شهیدان خدایی
فدایی سید علی
جامعه سیاسی
هیئت مجازی علی جان
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد
راز و نیاز با خدا
یک استکان چائی داغ
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مهر و وفا (محمد حیدری)
صور اسرافیل
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
حامی
از الف (بچه بسیجی)
جاکفشی (یک بچه بسیجی هیئتی)
رفیق گام آخر (تلخند سیاسی)
بالی برای پرواز (محمد حیدری-2)
احمدی نژاد FANS
یوسف
متیوپات...یک... دانشجو
شهسوار دل
وبلاگ بسیج basij
بوریا
جلوه گاه دنیای آبی

اطلاع رسانی

به گوگل ریدرتان اضافه کنید

تبلیغات هیئت مجازی علی جان

طرح هجرت از بلاگفا

آگهی صلواتی می‌پذیریم

نسخه گام آخر در ورد پرس

          441196بازدید
^بالا^