اینکه دشمنان ارزشهای انقلابی تمام توان داخلی و خارجی خود را جمع کردهاند تا در واقع آن را تار و مار بکنند، ادعایی است که به راحتی با نگاه از بیرون این جنگ به آن دست خواهیم یافت. واقعیت این است که ما همیشه به تبع دینی که اختیار کردهایم به دنبال حق بودهایم و به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام اول حق را باید بشناسیم و سپس اهل حق. اینکه ما از رئیس جمهور فعلی دفاع میکنیم نباید به خاطر این باشد که به قدرت رسیدهایم و هر کاری میخواهیم، میتوانیم انجام بدهیم و یا هر دلیل دنیائی دیگر. آنچه ما را به دفاع از او وادار میکند، دفاع از ارزشهایی است که او منادی آن شده است. همانطور که با دقت در بیانات رهبری، آنچه مشهود است، دفاع ایشان از رئیس جمهور بدون استثنا همراه بوده با ذکر صفات ارزشی ایشان و هرگز از احمدینژاد، فقط به خاطر احمدینژاد از او دفاع نکرده. همیشه ذکر صفاتی مثل: ارزشی، انقلابی، مکتبی و از این دست مایه حمایتشان از او بوده. و در واقع دفاع ایشان از گفتمان انقلابی و ارزشی بوده. در مقابل شاهد هستیم کسانی که تا دیروز کوس رسوائی آنان به خاطر دشمنی با ارزشها در عالم نواخته میشد، امروز دشمنان درجه یک احمدینژاد شدهاند. نکته بارز و ستودنی و یکی و شاید بهترین دلیلی که باعث شیفتگی ما نسبت به احمدینژاد شده است، این است که با آمدن او هجمه و تیرهایی که به سمت انقلاب و رهبری همیشه و به طور تصریح در خارج از مرز فکری ایران و یا تلویح در داخل مرزهای فکری ایران رها میشد و انقلاب و اسلام را مورد هجمه و تخریب قرار میداد، با پیدا شدن یک سرباز شجاع که به سمت میدان دشمن تاخته، و خطری برای آن بوجود آورده و باعث سرگرم شدن به او شده، به سمت این سرباز سرازیر گشته. این حمله پرصدا و خطرناک باعث مشغولیت بسیار بالای دشمن در میدان نبرد و از دست دادن تمرکز بر قلب سپاه اسلام یعنی انقلاب و رهبری شده. پرصدا از آن جهت که همیشه در صحنه و در همه صحنهها میتازد و هل من مبارز میطلبد و خطرناک از آن جهت که شاید عنصری مفرد باشد اما همیشه تاریخ نشان داده که بسیاری از مصیبتهای دشمن از همین موارد شکل گرفته. عیان بودن دشمنیها با او به خاطر شعارها و نه به خاطر شخص اوست که شاید علیالظاهر بسیار دیگری بودند که سابقه بیشتر و محدودیت کمتری داشتند و میتوانستند به جای او باشند. البته همین جا ذکر این نکته که همیشه یکی از شگردهای جبهه باطل و بازیگران او در داخل خلط میان نقد و دشمنی بوده، ضروری به نظر میرسد. حال که اذعان میکنیم به دشمنی با او دشمنی با ارزشها را حداقل در این زمان رقم میزند شاید اشاره به اینکه شیوه مدیریت شگردها چگونه خواهد بود خالی از لطف نباشد. اگر اهل شطرنج باشید، میدانید که آخرین ضربه برای خارج کردن حریف کیش و مات است. حرکتی که شاه مورد حمله عنصری از دشمن قرار میگیرد و از طرفی اگر به خواهد حرکت کند، باز هم مورد هدف عنصر دیگری از دشمن خواهد بود. اجرای این شیوه در واقعیت بسیار مرسوم بوده. حال به این صورت که خودی هجمه را آغاز میکند و اگر شما از معرض هجوم او به موضع دیگر بروید مورد هجوم دشمن قرار خواهید گرفت، پس در نتیجه و در هر صورت بازنده خواهید بود. با نگاهی مثلاً به اجرای طرح امنیت اجتماعی، شما با اجرای آن از طرفی شاهد به صدا درآمدن بوقهای استکباری مبنی بر عدم آزادی هستید و همراهی یاوران آنان در داخل مبنی بر اینکه با آمدن احمدینژاد اوضاع آزادی اجتماعی بدتر شده و از طرفی با اجرا نشدن آن یا با انتقاد از برخی شیوههای آن در داخل با به خطر افتادن امنیت اجتماعی و یا هجمهی عدهای دیگر مبنی بر ناکارآمدی طیف فکری حاکم خواهید بود. یا در سیاست خارجی از طرفی شاهد شدت گرفتن فعالیتهای دشمن هستیم و از داخل هجمه علیه فعالیتهای دیپلماسی فعال. یا در زمینه مفاسد اقتصادی از طرفی شاهد صرف تمام توان برای تخریب علیه بیان واقعیات هستیم و از طرفی مطالبه جلوگیری از فساد و تورم. هم شاهد فعالیتهای مضحک حزبی هستیم و هم از طرفی مطالبات و یک جانبه گرائیهای و درخواستها را میبینیم. از طرفی شاهد دروغ پراکنی در داخل هستیم و از طرفی ایجاد موضع بر اساس آن دروغ پراکنی ها را به نظاره مینشینیم. البته درک و توضیح این میدان جنگ بسیار نیاز به نگاه از بیرون و تحلیل و توجه به تاریخ و آرمانها دارد. شاید در مثالی گفته شود مانند کسی که در کوچهای بن بست که در انتهای آن سگانی درنده در انتظار و در ابتدای آن قمه به دستی نیرومند ایستاده. البته آنچه در حقیقت است سگان بیمارند و قمه به دست هم ترسوئی است که هیکلی توخالی دارد...
پینوشتـ.............................................................
لینک این مطلب در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی +
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
440912بازدید | |||
^بالا^ |
|