مقدمه: شاید برخی گمان کنند که دیگر حمایت از دولت نهم و احمدینژاد دشوار باشد یا غیرلازم. خصوصاً اینکه شاهد گرانیهای کم سابقه و فشارهای جهانی و برخی بیتدبیریها و... هستیم. البته این گمان در فضای نت و برخی فضاهای فکری محدود بیشتر نمایان است...
به ما گفتهاند که ابتدا حق را بشناس، و سپس به دنبال اهلش برو. حرف کاملاً صحیحی که حتی اگر از معصوم هم نبود، برای هر عاقلی، پسندیده به نظر میآمد. و ما حق را شناختهایم. وجود خدا را در نهاد و فطرت خویش یافتهایم و صد البته که با استدلال به وجوش پی بردهایم. و به سبب حکمتش و اعجازش در قرآن، آن را کتاب آسمانی و آخرین فرستادهاش را بر اساس آنچه در کتابش آمده و آنچه در تاریخ و آنچه باز هم عقل (که خدا هدایتگرش آفریده) برای ما به اثبات رسانده، به عنوان رسول و نشان دهنده راه و امام خویش به جان پذیرفتیم. تا آنجا که جانشینش را به وسیله همان سه راه در فطرت و مؤثر در حیات و ممات خویش یافتیم. جانشینی که سرانجام با خوفی که از بیان ابلاغش بود، به عالمیان شناسانده شد. و بعد از او یازده فرزند او که همه از نوری واحد هستند. تا آخرین که به حکمت الهی از دیده سر نهان شده. و البته که در ظاهر ما را تنها نگذاشتهاند و در کلامشان ما را ارجاع دادهاند در ایام فراق و دوری به علمای دینشان. همانجا که فرمودهاند: فأما الحوادث الواقعه، فرجعوا الی رواة احادیثنا... تا آنجا که فرمودند کسی که از حکم آنان دور بجوید و عمل نکند در حد شرک بالله است! و از این قبیل کلام نور. و هم اکنون که به حکم تدبیر و روایات نائبی عام از معصوم را بر سر خود داریم. و باز هم خدا مارا برای شناخت حق تنها نگذاشت و نشانههایش را برای حق جویان نمایان ساخت، تا بدانند که به حق رسیدهاند. و چه نشانهای بیبدیل و غیر انکاری برای هر حق جو و صاحب حقی. از پیروزی در حیاط خلوت ابرقدرت غرب با دستانی خالی، داستان ابابیل و شنهای روان طبس و باز پیروزی در برابر تمام توان کفر در جنگی نمایان و هشت ساله که سرانجام پیروزی حاصل شد و چه کراماتی باز خود در این میان هست. تا پیروزیهای ریز و درشت دیگر که کمی انصاف برای راه یافتن به آن کافی است. و نمونهی بسیار مشهودش پیروزی فرزندان معنوی خمینی و سربازان واقعی خامنهای در حزب الله لبنان، در برابر دشمن تا دندان مسلح صهیونیستی. همه اینها نشانههایی است غیرقابل انکار که حق را یافتهایم. و اکنون جایگاه حق را در غیاب صاحب اصلی آن یافتهایم. و به جرأت نگران نیستیم که بگویند اول حق را بشناس. هم اکنون هم حق را شناختیم و هم میتوانیم صاحبان حق را بشناسیم. او را امام خویش میدانیم و انجام فرامینش را بر خود واجب، همانگونه که سید حسن نصرالله او را امام میخواند و انجام فرامینش را واجب. و دیگر نگران نیستیم که وقتی نائب امام تکلیفی بر گرده ما میگذارد با گامهایی لرزان که نکند اشتباه باشد، به سویش برویم. وقتی در آخرین پیامش میگوید:« ...همه باید به آن کمک کنند و هرگاه دولتی بانشاط بیشتر و همت بالاتر و ارزشگرائی قویتر در صحنه است، این کمک باید مضاعف گردد.» همیشه این حمایتها و واجب کردن آن توسط نائب امام و فردی یکهتاز و بیهمتا در عرصه معرفت و اجتماع و سیاست، برایمان قوة قلبی بوده که راه را درست آمدهایم. هرچند که این را هم آنها نشانمان دادند. و هرچند که عدهای این حمایتها را چماق بدانند. در حقیقت برای ما معیار اصولگرائی و ارزشی بودن، حمایت از دولت و سنگ اندازی نکردن در راه پیشرفت و محقق کردن اهدافش میباشد، که به فرمودهی او، همان اهداف انقلاب اسلامی است. و بر خود خرده نمیگیریم بسیاری را که ادعای ارزشی و اصولگرائی میکنند را از این دائره بیرون بدانیم. اصلی که به صراحت از بیاناتش استخراج میشود. و اما در این میان سهم مشکلات اقتصادی و برخی مشکلات چیست؟ مردم ما همه سختیهایی که بتوان برای یک ملت فرض کرد را چشیدهاند. و دیگر اگر همه عقلای عالم هم جمع بشوند نخواهند توانست به آن موردی دیگر را بیافزایند. اما ایرانی هم نشان داده که فرای برخی خیالات و چهارچوبهای دنیایی زندگی میکند. و این پرواز و بالا بودن سبب وجود فرزندانی چون احمدینژاد است. دولت نهم در خرابهای رسانهای به سر میبرد. تا آنجا که خبر میسازند، منتشر میکنند، تحلیل میشود و سپس از دولت میپرسند که چرا؟!! خبر را سانسور میکنند نکته مورد نظرشان را بزرگ نمائی میکنند و بعد میگویند که اینچنین است. نمونهی آن هم بسیار است. اما واقعیت این است که فعالیت این دولت چندان در اذهان عموم تحت تأثیر این ها نیست. حتماً نیازی نیست که برای یک دولت چهارساله تبلیغ بکنیم. همه مردم میبینند. یک سال صبر به شما پیشنهاد میدهم. و نتیجه اینکه بازتر و به اندازه تمام ایران بیاندیشیم و نه به اندازه چند متر اطراف خود. مردم مشکلات را میبینند اما معنویت و معنا را ملاک قرار دادهاند. مگر اینکه مردم را به سوی ماده و دوری از معنا سوق بدهیم و یا بدهند. ما به خوبی دریافتهایم که وظیفهمان حمایت از این در نایاب و گهر در صدف است. و هیچ ابائی نداریم که دلیلش را فرمان امامان بگوئیم. بگذار بدخواهان بدخواب شوند و همه زحماتشان با این یک کلام و پیروی بیچون و چرای ما از آن برای حمایت و کمک در برابر هزاران نقاد و توهینگر داخلی و خارجی به سخره گرفته شود و به راحتی تکان خوردن دو لب مبارک به باد برود. بگذار آتش بگیرند وقتی که میبینند این همه خرج کردهاند و فکر کردهاند و تلاش کردهاند تا با دلایل خود ساخته و دیگر ساخته دولت را زیر سوال ببرند، هر چند که خود را به اشتباه اصولگرا بدانند، و ما بیخیال همه مشکلات به نگاهمان به سمت امامان است. و چه سخت است و چه آسان که مدعیان اصولگرائی در این میان غربال میشوند و به راحتی خارج میشوند و باید به دنبال نام دیگری برای خود باشند...
پینوشتـ...............................................................................
1. امروز چند طرح برای نوشتهام در ذهن بود. مثل اینکه چیزی بنویسم که تمام مطالبی که در دفاع از تفکر عدالتخواهی و احمدینژادی داشتم را با لینک بیاورم و توضیحاتی بدهم و یا به شیوه گمراه کنندهای ناگفتههایی محرمانه از بیانات آقا را بنویسم اما گویا روزی چیز دیگری بود...
2. آقا حامد طالبی باز هم موج آفرینی کردهاند + و فکر میکنم این پست یک جورهائی در جواب سوال نهم بود. به میمنت دولت نهم!!!
3. این لینکهای پیشنهادی از همه جا که سمت چپ وبلاگ است رو از دست ندید...
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441051بازدید | |||
^بالا^ |
|