یکی از سایتهایی که مانند ابزاری، عنوان عدالتخواهی را یدک میکشد و مواضع تند و گاهاً جلوتر از رهبری از جمله افتضاحاتشان میتوان یافت در یک حرکت سابقهدار دیگر، سخنان تبلیغاتی و دیپلماتیک رئیسجمهور ارزشی را سادهلوحانه خواند.
متاسفانه شبههای در میان عدهای از مشغولین به عنوان اصولگرائی رخ داده که جز تعجب، انسان را وادار به کار دیگری نمیکند. و آن هم علاقه احمدینژاد برای رابطه با آمریکاست! در ابتدا از این عزیزان خواهش میکنم که به ثمرات ناشی از اعتقادشان(!) فکر بکنند. اگر چنین فرض کنیم، در نتیجه باید از آمریکا از احمدینژاد حمایت بکند و یا به طور کلی از شدت حملات علیه احمدینژاد در رسانههای آمریکا کاسته شود. باید احمدینژاد در شرایطی که آمریکا در رسانههایش اعلام جنگ کرده، منفور واقع میشد و از او به عنوان یک ترسو یاد میشد.
حال احمدینژاد دارای چه سیاست خارجی است؟ کسی که به راحتی حرف امام خود را مبنی بر نابودی اسرائیل تکرار میکند. کسی که رسانههای دشمن از سر کین و بغض فراوان نسبت به او حتی برای اینکه مانور سپاه را مورد توجه قرار بدهند، عکس احمدینژاد را به عنوان نماد ایران، قرار میدهند که البته به صورت کلی و انتخاب هر حادثهای از او به عنوان نماد ایران استفاده میشود. اگر واقعاً اینچنین بود که رابطه و دوستی با آمریکا واقعی و در راستای منافع آمریکا بود، نه تنها باید از کینه و بغض رسانهها و دولتمردان آمریکا از احمدینژاد به خاطر حرکت در راستای اهدافشان کاسته میشد، بلکه باید این سرسپردگان و علاقهمندان به آمریکا هم عداوتشان کمتر میشد. یا اصلاً عقلانی میرسد که این موضع را از دیدگاه ترس احمدینژاد ببینیم که به عنوان یک مثال دیگر، مواضع تهاجمی و حمایت از انرژی هستهای او همچنان در پیش روی ماست.
آیا مواضع احمدینژاد سادهلوحانه است؟ شاید مهمترین مشکل و اشتباهی که در بسیار از ما مردم ایران دیده میشود، این است که خود را دارای همه تخصصها میبینیم. عدهای که فکر میکنند برای بیکار نبودن، باید سایت بزنن و بعضی خزعبلاتشان را به اسم عدالتخواهی عنوان بکنند و حتی مواضعی مخالف رهبری بگیرند و خود را بالاتر از ایشان بدانند، درصدد هستند با خوشحالی از اینکه چیز جدیدی یافتهاند، آخرین اظهارات احمدینژاد را هممعنی رابطه گرگ و میش با دولت آمریکا بگیرند، در حالی که به راحتی سایر مواضع احمدینژاد را که ضد سلطه است، نادیده بگیرند. و ماجرای مضحک و تبلیغاتی هوشنگ امیراحمدی دلال رابطه با آمریکا که حتی در بین دوستان خود آدم موثقی نیست، هم به دستاویزی دیگر تبدیل شده. حتی نگاه عوام مردم که همیشه مواضعش را در شهرهایشان شنیدهاند، هم این نیست که احمدینژاد میخواهد ایران را در دامان آمریکا بیاندازد(!!!) و یا مرعوب آنهاست(!!!)، حال آقایان این استدلات خندهدار خود را بدون در نظر گرفتن، زمینههایش، سابقههای گوینده، شرایط جهانی ایران و دید جهانیان به ایران که به احمدینژاد معطوف شده، از کدام کتاب فکاهی درآوردهاند، سوالی است که البته میتوان پاسخ داد اما سکوت را ترجیح میدهیم. هنوز برخورد احمدینژاد با نظام سلطه را در دانشگاه کلمبیا که رهبری از آن به عنوان شکوه منطق ایرانی از آ» یاد میکنند را فراموش نکردهایم. و کلام آخر برقراری صلح و هدایت برای همهی جهانیان، رسالت اولیا خدا و وظیفهای است که خداوند متعال بر گرده هر مسلمانی گذاشته است. کمک به مستضعفین تنها در امور مادی خلاصه نمیشود. و فراموش نشود همانطور که دکتر احمدینژاد گفت و برخی رسانههای صهیونیستی مثل تابناک از آن به عنوان تخریب(!) استفاده کردند، مسئول سیاست خارجی دولت است و البته واضح است که جایگاه رهبری در چه شأنی قرار دارد. و میتوان مراجعه کرد به آخرین بیاناتشان در روز میلاد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره مواضع خارجی جمهوری اسلامی و نقش دولت.
لینک این مطلب در نسخه وردپرس گام آخر:(+)
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
440845بازدید | |||
^بالا^ |
|