به مناسبت روز آخر هفته دفاع مقدس و هیچ....
همیشه ته دل ما این ترس بود که مبادا ما که به طور کلاسیک درس نظامیگری نخواندهایم، بر اثر اشتباه و ندانم کاری بیجهت جان نیروهای زیر دست را به خطر بیندازیم. این ترس گاه به حد افراط و وسواس فلج کنندهای میرسید که تقریباً قدرت هر حرکتی را از ما سلب میکرد. تازه در سپاه تیپهایی تشکیل شده بود و این ترس وسواسی در فرماندهان این تیپها شدت گرفته بود. گفتیم هرچه بادا باد، قضیه را با خود امام مطرح میکنیم. رفتیم خدمت ایشان و قضیه را گفتیم. امام حرف گفتند نزدیک به این مضمون: فکر کردهاید همین طوری عبث آمدهاید و در جنگ شرکت کردهاید که حالا از این سوالها میکنید؟ اگر امروز در این جنگ مسئولیتی به دست شما است، برای این است که اسم شما در لوح محفوظ ثبت شده است، هرکس که شهید شود، اجرش محفوظ است وظیفه شما دقت در حفظ جان نیروهاست نه حفظ جان نیروها، این را هم بدانید که اگر بیلیاقتی کنید، این اسمها از لوح محفوظ محو میشود بروید تکلیفتان را انجام بدهید، باقیش به شما ربط ندارد.
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441249بازدید | |||
^بالا^ |
|