گویا این مطلب ما برای این انسانهای بدبخت اصلاح (افساد) طلب شده حکایت ملانصرالدین که به دروغ گفت در فلان محله آش میدهند بعد خود شک کرد که نکند آش میدهند و به دنبال کسانی که به آنها دروغ گفته بود، رفت. حالا این دشمنان مومنان خدا هم یک دروغی گفتهاند و نسبت ناروایی از سر لقمههای حرامی که میخورند(به واسطه پول درآوردن از راه دروغ پراکنی و تهمت زدن) به بندهی خدائی دادهاند و حال باور کردهاند و دنبالش را گرفتهاند و به عدهای نماینده از همه جا بی خبر چرت و پرتهایی گفتهاند و آنها هم از سر نادانی چیزهایی گفتهاند.
و جالبی قضیه هم اینجاست که با یک جستجوی ساده میتوان منبع را در اینترنت پیدا کرد و آنوقت اینها باز هم به تهمت زدن میپردازند. در یادداشت قبلی گفتم دلم به حال خودم میسوزد اما اینبار میگویم دلم به حال خانم فاطمه رجبی میسوزد و بابت همه تهمتها از ایشان معذرت خواهی میکنم. هرچند نمیدانم این معذرت خواهی را چگونه باید ابراز بکنم.
این هم روزنامه بی ارزش اعتماد که حکایت ملانصرالدین ماست و رفته سر کوچه تا آش بگیرد! هرچند همیشه جبهه حق در سختی به سر میبرد و هرچند ابن چرندیات ارزش پاسخگوئی ندارد.
به هر حال این پست را گذاشتم تا معذرت خواهی کرده باشم از خانم فاطمه رجبی که خداوند به ایشان صبر جمیل و اجر جزیل بدهد که اینچنین یک تنه در مقابل جبهه نفاق نو ایستادهاند.
خدا همه ما را در این ماه مبارک به راه راست هدایت بکند.
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441140بازدید | |||
^بالا^ |
|