سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   
 

از فید دنبال کنید

     | آیا دولت گوشش بدهکار سخن دیگران است؟ |

برخی استناد می‌کنند به بعضی از سخن‌هایی که به زعم خودشان بزرگان می‌گویند و دولت وقعی به آنها نمی‌نهد، و می‌گویند که دولت گوشش بدهکار سخن نیست. مثلاً اشاره می‌کنند به اعتراض علما نسبت به حضور زنان در ورزشگاه‌ها که سال گذشته رئیس جمهور دستور آن را البته با رعایت جوانب و حفظ کرامت و در شرایط مناسب داده بود. یا اشاره می‌کنند به هشدارهایی که عده‌ای دیگر می‌دهند در مورد مسائل خارجی و تهدیدهایی که کشور در معرض آن هست. یا مثال می‌زنند برگزاری کنگره مولوی که اخیراً برگزار شده بود و مورد اعتراض چند نفر از علما قرار گرفت. به نظر می‌رسد با یک جواب نه چندان استدلالی قوی باید گفت مثلاً اگر شما مسئول اداره‌ای بودید به حرف همه گوش می‌کردید؟ با توجه به اینکه شما بر عکس بقیه در رأس امور قرار دارید و بالتبع از همه امور و جوانب ریز و پنهان آن آگاهی دارید. و نیز اینکه در ایرانیان گویا این اپیدمی وجود دارد که هر کس در هر زمینه‌ای خود را صاحب نظر می‌داند و در همه امور دخالت می‌دهد (برای این مورد واقعاً نیاز به استلال نیست و همه آنرا تأیید می‌کنند!) اما جواب دیگری که می‌شود گفت این است که ندیدن شما دلیل بر نبود است (البته همینجا انتقاد رهبری برای اطلاع رسانی دولت وارد است) مضافاً بر اینکه احتمال عدم نبود گوش شنوا نیز البته در سطوح پائینی و مختلف دولت که هنوز با آن هماهنگ نشده است (مانند بسیار دیگر از موارد عدم هماهنگی با دولت) می‌رود.  ممکن است در اینجا پرسیده شود که دلیل برای مطالب بالا چیست؟ اول با یک جستجوی ساده در سایت‌های خبری غیر مغرض امکان رسیدن به آن وجود دارد علاوه برای اینکه از طرف مخالف هم می‌شود این سوال را مطرح کرد که از کجا که سخن مخالف شما صحیح باشد؟ بعد اینکه برای مثال‌های بالا به چند نکته تکمیلی اشاره می‌کنم.

 در مورد حضور بانوان (بدون ارائه نظر و به نفس ماجرا اشاره دارم) دقت در این نکته قابل تأمل است که رهبری در نامه‌ای که به رئیس جمهور برای لغو موضوع دادند اشاره‌ای به خلاف بودن دستور رئیس جمهور نکردند و فقط اشاره کردند به خاطر احترام به اعتراض شدید مراجع این حکم را لغو کند و خودشان در این مورد نظری نفرمودند. این نکته که شاید گفتنش هم خیلی مناسب نباشد قابل ذکر است که ضرب المثل معروفی است در قم که هرکس شهردار یا استاندار بشود تلفن دفتر مراجع به دفتر خودش را قطع می‌کند. البته دلیل این موضوع کرامت و بزرگواری مراجع و ارتباط تنگاتنگ و مهربانانه‌ای است که به مردم دارند و باعث می‌شود که واسطه شوند و سفارش بنمایند برای عده‌ای از مردم که به ناحق اعتراضی دارند و می‌خواهند از طریق اعتبار مراجع به مقصود خود برسند که باعث اخلال در امور شهری می‌شود. شاید باید این هم گفته شود که متآسفانه یکی از محل‌های آسیب مراجع، اطرافیان ناوارد و ناآشنا به امور و اطلاعات اشتباهی است که به ایشان داده می‌شود. دیگر مثال که زده شد برای بزرگانی است که هشدار می‌دهند که چون خود رئیس جمهور قبلاً به آنها اشاره کرده بود و پاسخ داده بود و ما هم قبلاً در مطالبمان به این بزرگان و سخنان رایگانی که بعضاً بر زبان جاری می‌کنند و موجبات خوشحالی دشمنان را پدیدار می‌کنند اشاره کرده بودیم،‌دیگر نمی‌پردازیم. اما در مورد کنگره مولوی چند نکته وجود دارد: 1. خود علما و اصلاً‌ تاریخ در مورد شخصیت مولانا اختلاف دارند 2. عده‌ای از علما به کلی مخالف عرفان و امور به مربوط به آن هستند چه برسد به مولانا 3. عدم شناخت دقیق نسبت به نظریات مولانا و توجه به ظاهر شعرها 4. رسیدن به این نکته که انگار برپایی اینگونه مراسمات دلیل بر تائید همه امور مربوط به مولانا است! 5. عدم توجه به سایر مصالح فرهنگی و سیاسی کشور و تاراج میراث فرهنگی و تمدنی کشور 6. عده‌ای اشاره می‌کنند که اینقدر پولی که برای این مراسم خرج شد برای سال پیامبر صلی الله علیه و آله خرج نشد که با کمی تامل در مورد حجم کارهای برگزار شده از جهت مالی و کمی و مشکلاتی که هنوز در دستگاه فرهنگی کشور وجود دارد قابل تامل و پی‌گیری است.

7. در آخر با هم می‌خوانیم قسمتی از سخنرانی مقام معظم رهبری را که در سال  70 ایراد داشتند: «آقایان آمده بودند شکایت مى‌کردند که براى خواجوى کرمانى سالگرد گرفته مى‌شود و مبلغى هزینه مى‌گردد، اما مثلا براى شیخ مفید سالگرد گرفته نمى‌شود. این حرف درستى هم هست؛ یعنى شخصیت شیخ مفید، با شخصیت خواجوى کرمانى قابل مقایسه نیست. اگر شیخ مفید را محاسبه‌اش کنیم و اندازه‌اش مثلا 100 باشد، خواجوى کرمانى 5/8 است؛ نه از جهت این‌که شیخ مفید یک فرد دینى است و خواجوى کرمانى یک نفر غیر دینى؛ نه، اصلا فى‌نفسه و در همان شأن خودش، شیخ مفید برجسته‌تر است. این اشکال، اشکال درستى است؛ اما به آقایان گفتم که به نظر شما این اشکال بر چه کسى وارد است؟ شما خیال مى‌کنید که دولت جمهورى اسلامى نشسته سالگرد خواجو را تصویب کرده است؟ نه، آدم با همتى در کرمان، چون همشهرى خواجو بوده، به نظرش رسیده که چه‌طور است یک سالگرد براى خواجو بگیریم؛ بعد دوندگى کرده، این را دیده، آن را دیده، پولى جمع کرده، زحمتى کشیده، و این مراسم سالگرد درست شده است. شما که در حوزه‌ى قم نشسته‌اید و شیخ مفید را مى‌شناسید، کدامتان دویده‌اید، سراغ این و سراغ آن رفته‌اید، ولى براى شیخ مفید سمینار گرفته نشد، که حالا اعتراض مى‌کنید؟ آقایان ساکت شدند! بعد من گفتم هزار نفر هستند؛ شما از شیخ مفید بگیرید و همین‌طور جلو بیایید. بزرگان، علما، با رتبه‌هاى عظیم، از لحاظ علمى، از لحاظ ادبى، از لحاظ جایگاهشان در بناى عظیم معارف اسلامى - مثل خواجه نصیر، ابن‌ادریس و دیگران - هستند، اما همت نیست! به نظر من، این بى‌همتى در خیلى جاها هست.»


| 86/8/24 | نظر شما برای این مطلب () | فانی |


می‌گوئیم

دوست دارم در گام آخرم او را ببینم، در خون خود بغلتم و در راهت جان خویش را فدا کنم...

...منتخب‌ها...


جستجو در آنچه گذشت
جستجو در سایر
یاران فانی
رجا نیوز
چهره بگشا ای نور مطلق...
خاک (محمد آل حبیب)
کجائید ای شهیدان خدائی
آیه‏های عشق...
تکلیف الهی
کبوترانه
پیام دل
خبرنگار فارس (حامدطالبی)
حریم یاس
سخنان مهجور حضرت روح الله
کجایید ای شهیدان خدایی
فدایی سید علی
جامعه سیاسی
هیئت مجازی علی جان
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد
راز و نیاز با خدا
یک استکان چائی داغ
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مهر و وفا (محمد حیدری)
صور اسرافیل
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
حامی
از الف (بچه بسیجی)
جاکفشی (یک بچه بسیجی هیئتی)
رفیق گام آخر (تلخند سیاسی)
بالی برای پرواز (محمد حیدری-2)
احمدی نژاد FANS
یوسف
متیوپات...یک... دانشجو
شهسوار دل
وبلاگ بسیج basij
بوریا
جلوه گاه دنیای آبی

اطلاع رسانی

به گوگل ریدرتان اضافه کنید

تبلیغات هیئت مجازی علی جان

طرح هجرت از بلاگفا

آگهی صلواتی می‌پذیریم

نسخه گام آخر در ورد پرس

          441113بازدید
^بالا^