سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   
 

از فید دنبال کنید

     | به بهانه ایام بزرگداشت سردار شهید زین الدین |


1.
مهدى زین الدین
متولد 18 مهر سال 1338
رتبه‌ى چهارم پزشکى، دانشگاه شیراز
سرلشکرفرمانده لشکر 17 علی بن ابیطالب علیه السلام
شهادت 27 آبان 1363 در حین شناسایی منطقه عملیاتی محور بانه – سردشت

2.پسرک، کیفش را انداخته روى دوشش. کفش‌ها را هم پایش کرده. مادر دولا مى‌شود که بند کفشش را ببندد.پاهاى کوچک، یک قدم عقب مى‌روند. انگشت‌هاى کوچک گره شُلى به بندها مى‌زنند و پسرک مى‌دود از در بیرون.

3.توى ظلّ گرماى تابستان. بچه‌هاى محل سه تا تیم شده‌اند، توى کوچه‌ى هجده مترى. تیم مهدى یک گل عقب است. عرق از سر و صورت بچه‌ها مى‌ریزد. چیزى نمانده ببازند. اوت آخر است.
مادر مى‌آید روى تراس «مهدى! آقا مهدى! براى ناهار نون نداریم‌ها. برو از سر کوچه دو تا نون بگیر» توپ زیر پایش است. مى‌ایستد. بچه‌ها منتظرند. توپ را مى‌اندازد طرفشان و مى‌دود سر کوچه.
4.نماینده‌ى حزب رستاخیز مى‌آید تو دبیرستان. با یک دفتر بزرگِ سیاه. همه بچه ها باید اسم بنویسند. چون و چرا هم ندارد. لیست را که مى‌گذارند جلوى مدیر، جاى یک نفر خالى است; شاگرد اول مدرسه.
5.یکى دوبار که رفت دیدار امام، تا چند روز حال عجیبى داشت. ساکت بود. مى‌نشست و خیره مى‌شد به یک نقطه.
مى گفت:«آدم امام رو مى‌بینه، تازه مى‌فهمه اسلام یعنى چه. چه قدر مسلمون بودن راحته. چه قدر شیرینه».
مى‌گفت:«دلش مثل دریاست. هیچ چیز نمى‌تونه آرامششو به هم بزنه. کاش نصف اون صبر و آرامش، توى دل ما بود».

6.وقتى رسیدم دستشویى، دیدم آفتابه‌ها خالى‌اند. باید تا هور مى‌رفتم. زورم آمد. یک بسیجى آن اطراف بود. گفتم «دستت درد نکنه. این آفتابه رو آب مى‌کنى؟» رفت و آمد. آبش کثیف بود. گفتم:«برادر جان! اگه از صد متر بالاتر آب مى‌کردى، تمیزتر بود» دوباره آفتابه را برداشت و رفت. بعدها شناختمش. طفلکى زین الدین بود.

7.آخر مراسم عزادارى، آقاى صادقى گفت «شهید، به من سپرده بود که دویست روز روزه‌ى قضا داره. کى حاضره براى این روزه‌ها رو بگیره؟» همه بلند شدند. نفرى یک روز هم روزه مى‌گرفتند، مى‌شد ده هزار روز...


| 86/8/28 | نظر شما برای این مطلب () | فانی |


می‌گوئیم

دوست دارم در گام آخرم او را ببینم، در خون خود بغلتم و در راهت جان خویش را فدا کنم...

...منتخب‌ها...


جستجو در آنچه گذشت
جستجو در سایر
یاران فانی
رجا نیوز
چهره بگشا ای نور مطلق...
خاک (محمد آل حبیب)
کجائید ای شهیدان خدائی
آیه‏های عشق...
تکلیف الهی
کبوترانه
پیام دل
خبرنگار فارس (حامدطالبی)
حریم یاس
سخنان مهجور حضرت روح الله
کجایید ای شهیدان خدایی
فدایی سید علی
جامعه سیاسی
هیئت مجازی علی جان
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد
راز و نیاز با خدا
یک استکان چائی داغ
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مهر و وفا (محمد حیدری)
صور اسرافیل
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
حامی
از الف (بچه بسیجی)
جاکفشی (یک بچه بسیجی هیئتی)
رفیق گام آخر (تلخند سیاسی)
بالی برای پرواز (محمد حیدری-2)
احمدی نژاد FANS
یوسف
متیوپات...یک... دانشجو
شهسوار دل
وبلاگ بسیج basij
بوریا
جلوه گاه دنیای آبی

اطلاع رسانی

به گوگل ریدرتان اضافه کنید

تبلیغات هیئت مجازی علی جان

طرح هجرت از بلاگفا

آگهی صلواتی می‌پذیریم

نسخه گام آخر در ورد پرس

          441044بازدید
^بالا^