(یک سوزن به خودت بزن...)
از روزی که در مورد نماز با هم صحبت کردیم، خودم سعی کردم تلاش بیشتری برای اقامه نماز در اول وقت داشته باشم. اواسط کوچه دیدمش که داشت با یکی از رفقای فوتبالیاش صحبت میکرد و سر رفیقش هم زیر بود و گوش میکرد. صحبتش که تمام شد رفتم طرفش و گفتم: چی به رفیقت میگفتی که این همه توی هم بود؟ بادی به سینه انداخت و گفت: داشتم امر به معروف میکردم، آخه داشت میرفت فوتبال و میخواست نمازشو اول وقت نخونه، تو رو به خدا میبینی؟ دیدار با خدا رو رها میکنن، میرن دنبال خوشگذرونی خودشون، این همه حدیث و سفارش. واقعاً که آدم حسرت میخوره چرا باید اینطوری جونای ما از راه راست دور بشوند!... دیدم یواش یواش حرفهای بزرگتر از خودش میزند، گفتم: یا الله! حاجی خوب منبر میریها! یه وقتی هم برای ما بذار!... راستی دیروز مسجد ندیدمت، مشکلی برای پیش اومده بود؟ اول کمی مِن مِن کرد، بعد در حالی که سرش را میخاراند گفت: راستش چیز شد... حال نداشتم خوابیدم، یعنی خوابم برد، البته بیشتر موقعها مسجد میام، خودت که میدونی... . یک لحظه از وضعیتش خندهام گرفت. یک نگاه کردم و گفتم: یه چیز میخواستم بگم ولی دیدم شاید خودم هنوز تلاشم برای رسیدن به اون کامل نباشه، وقتی کامل شد میگم ولی یادته دفعه قبل یه تیکه از دفترچه خاطرات زمان سربازی قبل از انقلاب شهید افشردی را گفتم که در مورد نماز بود، حالا بذار بقیهاش رو هم بگم که مربوط به درد همین الآنت میخوره تا بیشتر بتونی به قصدی که در مورد شهادت کردی برسی...
«...همین داغ برای یک نفر که خود را منتسب به نوکری حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف میداند، بس است. دیروز نامهای به کسی مینوشتم و حرفهایی با او میزدم و در عین حال بی برو برگرد خودم را از لحاظ علمی برتر از او میدانستم، در حالی که معتقدم قلب صاف و پاکی دارد. اما امروز نامه را پاره میکنم که من غلط کردم، من غلط کردهام که دیگران را نصیحت میکنم در حالیکه نماز مغرب و عشای خودم (از اول وقت) قضا شده است...»
» نفرین خدا بر آن کسانی باد که امر به معروف کنند و خود آن را ترک گویند..
حضرت ثارالله امام علی علیه السلام
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441791بازدید | |||
^بالا^ |
|