____________________________________________
توضیح ضروری بعد از تحریر این متن و پاسخهای دوباره: واقعاً از اینکه فریب این فرد ناشناس و مذبذ با مطالبی ضد و نقیض و بعضاً بی هدف و توهین آمیز را خوردم و وقت خود و خوانندگان محترم را تضیع کردم از خداوند متعال طلب عفو و از خوانندگان عذرخواهی میکنم. در صورت تمایل برای آشنایی با برخی از نظرات ما این متن را مطالعه بفرمائید و اگر نه التماس دعا....
____________________________________________
یکی از خوانندگان گام اخر در کامتهای پیاپی درصدد بیان مواضع ضد و نقیض خود و دریافت جواب بود. آنقدر این مواضع ضد و نقیض بود که من از پاسخ دادن به آنها صرف نظر بکنم، اما اصرار بیش از حد، ذکر چند نکته را ضروری کرد:
این آقا که با نام مسلمان (و ناآشنا به اولیات یک مسلمان) پیام میگذارد، آورده: خیلی صریح بگویید کی بود که این جملات را در دوره هاشمی که شما اینک آنرا زیر سوال می برید گفت: هیچکی در مقام رییس جمهوری برای من هاشمی نمی شود و اکنون ملت ایران دین و دنیا را توامان در اختیار دارد؟
این آقای اسماً مسلمان هر چند در جای جای پیامهای خود بیاعتقادی خود را به ولایت فقیه ثابت کرده اما درصدد است با استفاده از بیانات آقا و امام نظرات خود را ثابت کند. مثلاً درصدد دفاع از هاشمی برآمده و سخن آقا را در مورد اینکه هیچ کس برای من هاشمی نمیشود را ذکر کرده. هرچند ما متاسفیم و توقعی نداریم، چون افرادی مثل مرعشی (که به صراحت بیاعتقادی خود را به نظام اقتصادی و سیاسی اسلام و شاید بتوان گفت به اصل اسلام اعلام کرده) و این فرد ناآگاه به اسلام باید به دفاع از چنین شخصیتی بپردازند. به هر حال پاسخ این سوال را از بیانات خود مقام معظم رهبری میدهم تا فکر نکنید که این جمله چه بار عظیم معنایی دارد! مضافاً بر اینکه ما زحمات گذشته هاشمی را نفی نمیکنیم و مواضع ضد رهبری و نظام او اکنون مد نظر ماست...
«علّتش این است که آقاى هاشمى از سال 1336 - یعنى چهلویک سال - با من همکارى و رفاقت دارد. ... حالا تصادفاً نکتهى جالبى وجود دارد. آن روزى که من این را گفتم، آقاى خاتمى که انتخاب نشده بود. عجیب است که آقاى خاتمى هم اتّفاقاً همین مقدار با من سابقه دارد؛ از سال سى و هفت. البته آن وقت ایشان کوچک بودند. سال 1337 که من مىخواستم به قم بیایم، پدر ایشان، مرحوم آیةاللَّه خاتمى - که مرد بسیار عزیز و بزرگى هم بود - مشهد بودند و ما با ایشان در آنجا آشنا شدیم. ایشان و برادرانشان، پانزده، شانزده ساله بودند؛ من هم سنّاً خیلى از آنها بزرگتر نبودم - پنج، شش سال بزرگتر بودم - لیکن در آن سنین، پنج، شش سال کاملاً مشخّص است. با ایشان هم سابقهى زیادى داریم.»
در قسمتی دیگر به شیوه نگارش وبلاگ اشاره کرده، که چون مخاطبان نسبتاً زیادی مطالب این وبلاگ را مشاهده میکنند ذکر چند گفتنی است: سعی کردیم تمام مطالب ما مستند باشد و مانند بسیاری از سایتها و وبلاگها برای اثبات نظرات خود به دروغ متوسل نشویم. البته تند نوشتنها ( اگر مصداق تند نوشتن باشد) ضرورت چنین نگارشی برای اعتراض به فضای آلوده سیاسی و اجتماعی و مذهبی جامعه به خصوص فضای مجازی است. البته انصافاً خیلی از برداشتها که به تندی مطالب نسبت میدهند، ناشی از ناآشنائی خیلی از مردم ما با قسمتهایی از دین است که طلبهای کوچک مثل من بر خود میداند به قسمتی از آنها اشاره و اعتراض بکند. در ضمن آقای مسلمان(!!!) شما از توهین به نائب امام زمان و علمائی مثل آیت الله جنتی دریغ نکردید، چگونه کسی مثل شما استیضاح برای توهین کردن، را میآورد؟
در مورد منتظری ساه لوح چون ارزشی برای این مردک قائل نیستم فقط عزل او توسط امام، طرفداری از مهدی هاشمی (منافق معدوم)، محل رفت و آمد ضد انقلاب شدن بیت او، مصاحبه با بیگانگان و دشمنی با نائب امام زمان و غائله حصر بیتش و خیلی موارد دیگر کفایت میکند برای ارزش قائل نشدن برای او. چه بسیار عالمانی که در تاریخ خواندیم در برابر امام زمان خویش به خاطر هواهای نفسانی و ساده لوحی نایستادند. او اگر از ابوموسی اشعری یا عمر سعد بیشتر نباشد از آنها کمتر هم نیست.(که با یک مقایسه تاریخی به راحتی قابل اثبات است) علمی که باعث نجات نشود، حجاب است.
در مورد آقای خامنهای! یا ناشی از جهل شماست یا عداوت که از سیاق نوشتهتان فقط دومی برداشت میشود. همه ابتدا حجت الاسلام بودند، بعد آیت الله شدهاند! ایشان هم اکنون از نظر میزان مقلد در رتبه بالا قرار دارد و اگر مصلحت و بعضی موارد دیگر (که اکنون جای مطرح کردن آن نیست) نبود، باید به عنوان اعلم از ایشان یاد شود. البته باز هم همه اینها یک شبه (مانند بوجود آمدن دشمنانش!) نبوده. عدوات شما را کور کرده و مجال بیشتر نیست، اما باز هم برای بحث نائب امام زمان بودن ایشان اگر کسی به جز هاشمی و منتظری را قبول دارید(!!!) رجوعتان میدهم به کتاب سودمند «ولایت فقیه» سید روح الله موسوی خمینی (همان امام خمینی ما!) در ضمن بیاطلاعی خود را از تاریخ و علوم حوزوی بیشتر از این به رخ نکشید. چون اولاً اشخاصی مثل آیت الله سیستانی حفظه الله از دوستان و علاقهمندان به نائب امام زمان ما هستند و در مورد ولایت فقیه اختلافی نداریم و فقط اختلافها مربوط به شئون ولی فقیه است. هرچند هم اکنون همه علما با توجه به گذشت زمان و تتبع بیشتر و تغییر شرایط به آن معتقد هستند مگر کسانی که لقب آیت الله را یدک میکشند و شهریهاشان را دوستان انگلیسی و آمریکائی جور میکنند. (متاسفانه در این مورد دهانمان بسته است و چیزهایی را نمیتوانیم بگوئیم)
در آخر چند سوال:
این چه مردمسالاری است با نظر یبشتر مردم ایران که هر سال در انتخابات شرکت میکنند، مخالف است؟
این چه حکومت و قانونی است که با نظر عقلای قوم (خبرگان قانون اساسی و به تبع آن خبرگان رهبری) که خود همین مردم مخالف است؟
چه انتقادی در این مملکت نمیشود؟ از بدترین حالت ممکن یعنی آتش زدن عکس رهبرش تا فحاشی و زیر سوال بردن امام حسین و دین اسلام در روزنامههایی چون طوس و جامعه در چند سال پیش تا حرفهایی که عدهای در جامعه روزانه به راحتی در بین خود رد و بدل میکنند که اکثراً همراه با توهین است تا انتقاد همراه با دروغ و توهین به رئیس جمهور منتخب اکثر مردم هر روزه از دولت در چندین و چند سایت و روزنامه؟
این چه دینی است که به شما اجازه میدهد ترجیح بدهید در یک حکومت سکولار باشید تا در یک حکومت کثیف و مشرک ظاهرا در حالی که امام حسین دین ما شهید شد تا به ما بیاموزد که زیر یوغ هیچ باطلی نرویم و تا پای جان برای استقرار یک حکومت اسلامی جان بدهیم؟
و هزاران سوال دیگر که...
فبهت الذی کفر...
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441459بازدید | |||
^بالا^ |
|