سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   
 

از فید دنبال کنید

     | آن شب واقعاً قابل تصور نیست... |


به یاد دارم عصر روز 21 بهمن به کارخانه‌ایی رفته بودم. کارخانه‌ایی شلوغ شده بود و یک عده آنجا جمع شده بودند. من رفتم آنجا ساعت 10 – 5/11 شب بود که رسیدیم به محل سکونتمان که نزدیک منزل امام بود و من آن وقت در تهران خانه نداشتم و شب‌ها را در منزل دوست و آشنا می‌گذراندم. در آنجا بود که مساله نیروی هوایی را شنیدم و آن شب چه هیجانی داشتیم صدای تیر تا صبح قطع نمی‌شد. شب بعد من و مرحوم شهید بهشتی و فکر می‌کنم آقای هاشمی یا آقای باهنر در یکی از منازل اطراف بودیم ناگهان عصر به مدرسه رفاه آمدند و گفتند که امشب قرار است به مدرسه حمله شود و همه کشته خواهید شد. بهتر است متفرق شوید. امام در مدرسه علوی بود (و ما در مدرسه رفاه) در اطراف مدرسه هر سه نفرمان به یک خانه رفتیم و شب آنجا بودیم. آن شب واقعاً قابل تصور نیست.

امام خامنه‌ای ادام الله ظله


| 86/11/13 | نظر شما برای این مطلب () | مهدی سعیدی |


می‌گوئیم

دوست دارم در گام آخرم او را ببینم، در خون خود بغلتم و در راهت جان خویش را فدا کنم...

...منتخب‌ها...


جستجو در آنچه گذشت
جستجو در سایر
یاران فانی
رجا نیوز
چهره بگشا ای نور مطلق...
خاک (محمد آل حبیب)
کجائید ای شهیدان خدائی
آیه‏های عشق...
تکلیف الهی
کبوترانه
پیام دل
خبرنگار فارس (حامدطالبی)
حریم یاس
سخنان مهجور حضرت روح الله
کجایید ای شهیدان خدایی
فدایی سید علی
جامعه سیاسی
هیئت مجازی علی جان
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه یزد
راز و نیاز با خدا
یک استکان چائی داغ
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی
مهر و وفا (محمد حیدری)
صور اسرافیل
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ...
حامی
از الف (بچه بسیجی)
جاکفشی (یک بچه بسیجی هیئتی)
رفیق گام آخر (تلخند سیاسی)
بالی برای پرواز (محمد حیدری-2)
احمدی نژاد FANS
یوسف
متیوپات...یک... دانشجو
شهسوار دل
وبلاگ بسیج basij
بوریا
جلوه گاه دنیای آبی

اطلاع رسانی

به گوگل ریدرتان اضافه کنید

تبلیغات هیئت مجازی علی جان

طرح هجرت از بلاگفا

آگهی صلواتی می‌پذیریم

نسخه گام آخر در ورد پرس

          441015بازدید
^بالا^