ماجرای اخطار قانون اساسی رئیس جمهور پیرو تصویب
بودجهای برای زمین زدن دولت نهم در آخرین سال به رئیس مجلس، البته به نظر
میرسد که باید به خاطر تخصصی و کارشناسی بودن این نامه نباید اینچنین
رسانهای میشد و در همان حوالی مسئولین میماند. در هر صورت به گناه
نابخشودنی لاریجانی در این میان کار نداریم و بحث چیز دیگریست.
به
نظر من پرداختن بیش از حد به این موضوع در این زمان نه تنها فایده ندارد
بلکه ضررهایش به خاطر تعمیق اختلافات پیش دشمن، افزون است. کما اینکه
روزنامههای دشمن اصولگرائی حقیقی از آن کمال حسن سوء استفاده را کردند!
پیرامون
این نامه اتفاقات بسیاری رخ داد، از ادبیات وقیحانه لاریجانی که مستقیماً
رتبه دوم مقام کشور را به استهزاء کشیده و در ادامه فعالیت های سیاسی
مجلسیون در بودجه و غیره که رسما اعلام شد برای زمین زدن دولت طراحی شده،
تا صحبتهای کوتولههای سیاسی.
مطهری که مصداق بارز «از فضل پدر تو را چه حاصل» است و در عین حال نان
اسم پدر خود را میخورد، از خود چهره تمام قد و کاملی از نفاق نشان داد.
او با اسم اصولگرائی و از همه مهمتر عنوان احمدینژاد توانست رای بیاورد،
ولی هم اکنون به اتش بیار اصلاح طلبان شده است. البته مهمترین مصداق نفاق
او این بود که اگر واقعا اینچنین که چنگ و دندان برای دکتر احمدینژاد
نشان میدهد، به او اعتقادی نداشته و با او دشمن بوده، چرا هنگام قرار
گرفتن او در لیست حامیان احمدینژاد در انتخابات مجلس، خود را از این
عنوان مبرا نکرد و با همین تابلو وارد انتخابات شد؟
حال اگر یک پله پائینتر بیائیم، در ماجرای اصولگرائی که خود را به
نامی بسنده نمیکند و در حقیقت پیرو رهبری و نماد ارزش گرائی است، وجود
مطهری و امثال او ننگی بیش نیست. و این ننگ انقدر درد آور میشود که حتی دبیرکل
فراکسیون اقلیت مجلس هم به حق رئیس جمهور برای اخطار اذعان میکند ولی
عدهای که فرصت را برای همراهی با توهین لاریجانی غنیمت شمرده اند، دیگر
سرازپا نشناختند. البته به جز دبیرکل فراکسیون
اقلیت مجلس که ممکن است برای برخی القای ایجاد شکاف بوسیله مخالفان
اصولگرایان ایجاد بکند ، میشود به یکی از مرتبطترین عناصر به این نامه
یعنی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
اشاره کرد که از نظر حقوقی، اخطار رییس جمهور وجاهت قانونی دارد. حالا
باید دید که آیا حرفهای یک عضو کمیسیون فرهنگی مستندتر است یا عضو حقوقی؟
عنصر
نفوذی به اصولگرایان که خبرگزاری مهر به عنوان یکی از رسانههای مخالف
احمدینژاد به استقبال دنیاپرستی او رفته و برای تثبیت سخنانش از او به
عنوان فرزند استاد مطهری یاد کرده، از مصاحبه با او نوشته: عصبانیت دولت
از حذف بند هدفمند کردن یارانه ها حاکی از این است که شاید دولت می خواسته
با پرداخت نقدی یارانه ها به صورت زود هنگام ، برخی اهداف سیاسی را دنبال کند والا عصبانیت تا این حد، معقول به نظر نمی رسد.
متاسفانه وقاحت در توهین به رئیس جمهور حتی به نمایندگان هم رسیده و
گویا جبهه دشمن اصولگرائی و نفاق تمام و هم و غم خود را برای سرنگون کردن
دولت به کار برده و رذایل سیاسی خود را لزوما تنها راه ماندن در سیاست
میداند و فکر میکنند که همه مانند خودشان برای قدرت کار میکنند و نه
خدمت. هنوز فراموش نکرده ایم توهین دیگر به رئیس جمهور برای دزیدن هزار
میلیارد از بودجه نفت که توسط توکلی به ان دامن زده شد. حالا هم کفر خود
را مصداق برای بار کردن آن به فعالیت خود کرده اند. رئیس جمهوری که حتی
سایت های مخالف او هم به پاک دامنی و زندگی ساده او برخلاف دشمنان او که
در ناز و نعمت بدور از غم مردم زندگی میکنند، اذعان نموده.
اول اینکه حضرت امام فرمودند که «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید». و هنوز هم ما داریم از آمریکا ضربه میخوریم. یعنی همین الآن. از تحریم و کارهای خرابکارانه که غیر مستقیم انجام میشه. از جنگ در دو کشور همسایه. از تهدید نظامی. از فعالیتهای خرابکارانه روانی ـ تبلیغاتی که روزانه در رسانههای آمریکائی علیه ایران میشه. از انگشت نگاری ایرانیها. از تمسخر رئیسجمهور ایران و ایجاد مشکلات برای سفرش به سازمان ملل. از ندادن اجازه به خبرنگاران ایرانی جهت کار آزاد خبرنگاری و هزاران مورد پیدا و پنهان دیگر که همه آگاهند.
دوم اینکه حضرت آقا فرمودند:« اگر یک ملتى میخواهد شر زورگوئى زورگویان - و امروز شر آمریکا - را از سر خود کم کند، باید در مقابل زورگوئى آمریکا با قدرت و صلابت تمام بایستد.» که در سالگرد ارتحال امام خمینی ایراد شد و البته نیمی از این سخنرانی درباره ماهیت پلید آمریکا بود. و در سخنرانی اخیر دیگر فرمودند که:« البته این مسائل حل خواهد شد؛ هم مسئلهى عراق حل خواهد شد، هم مسئلهى فلسطین حل خواهد شد؛ اما آن روزى حل خواهد شد که با حل این مسائل، از حیثیت و هویت و موجودیت استکبار آمریکائى هم دیگر چیزى باقى نخواهد ماند.» به کلید واژه استکبار آمریکائی توجه کنید. برداشت شما از استفاده از آمریکا به عنوان یک صفت چیست؟
سوم اینکه آمریکا چیست و کیست؟ ایشان در بیانات دیگرشان: «دشمن نظام جمهورى اسلامى، یعنى شبکهى استکبار جهانى - نه فقط حکومت آمریکا یعنى آن مجموعهى سردمداران قدرت اقتصادى ظالمانهى امروز دنیا که دولتها را مىآورند و میبرند؛ در همین کشورهائى که به نام دموکراسى معروف شدهاند، در خود آمریکا و در بعضى از کشورهاى دیگر که با شبکهى صهیونیستى پیوند استوار دارند، اینها هستند. دولتهائى که با این شبکهى پرنفوذ و پرقدرتِ مستکبر جهانى در ارتباطند، منافع خودشان را در برابر نهضت اسلامى و بیدارى اسلامى در خطر مىبینند؛ این منافع نامشروع را در تهدید مىبینند.» استکبار را خلاصه در آمریکا نمیدانند که در واقع هم اینگونه است. یعنی مثلا انگستان، هلند و... هم که در ایران سفارت دارند و ما مجبور به رابطه با آنها هستیم نیز جزئی از استکبار هستند. همچنین در آخرین سخنرانی سال گذشته فرمودند:« وَاِلّا کیست که نداند آمریکائیها اولین دشمن حقوق بشرند. منظورم از آمریکائیها، مردم آمریکا نیستند؛ سیاستمداران، سردمداران، متنفذین، گردانندگان رژیم آمریکا و رژیم صهیونیستى، که اولین دشمنان بشریتند...»
چهارم اینکه بودن احمدینژاد در رأس کار چه امتیازی دارد؟ «رحمت خدا بر امام بزرگوار ما که میفرمود از دشمنى دشمن، از دشنامِ دشمن نترسید؛ وقتى او به شما بدگویى میکند، اخم میکند، دشنام میدهد، بدانید که شما یک کار بزرگى انجام دادهاید یا دارید انجام میدهید که او ناراحت است. از این بترسید که از شما تعریف کند. اگر دشمن از شما تعریف کرد، این نشان دهندهى این است که شما یک کارى به نفع او انجام دادهاید. هر کسى را که دشمن ما، دشمن ایران، میخواهد که او بر سر کار نباشد، در مجلس نباشد، در دولت نباشد، او باید باشد؛ او به نفع ایران است.»
احمدی نژاد چه میگوید؟ خب اینجا ابتدا نظر همه را جلب میکنم به تفاوت دو عمل مناظره و مذاکره با بوش. همان چیزی که در دانشگاه کلمبیا رخ داد و حضرت آقا از آن به عنوان شکوه منطق ایرانی یاد کردند. احمدی نژاد در 23 تیر سال جاری گفته است: «اگر آمریکا بخواهد وارد این مذاکرات [5+1] شود، ما نه او را دعوت کرده و نه اگر خواست وارد آن شود، با آن مخالفت میکنیم. اگر برای مذاکره بنا به شرط گذاشتن باشد باید جمهوری اسلامی ایران به خصوص برای آمریکا شرط بگذارد. اگر آمریکا وارد مذاکره شد در شرایط عادلانه حاضر به گفتوگو هستیم و اگر هم وارد نشد، ملت ایران هیچگونه ضرری نخواهد کرد.» این کلام دارای یک بار روانی تبلیغاتی و یک بار حقیقی است. بار روانی آن مشخص است اما بار حقیقی آن و در واقع آنچه که در ابتدای همین جلسه پرسش و پاسخ به آن اشاره میکند، نبود شرایط عادلانه است، یعنی به قولی: سالبه به انتفا موضوع. در ادامه در بخش دیگری میگوید:« دولت هم هیچ موضوع مخفی با مردم ندارد و حتی اگر قرار باشد با آمریکا گفتوگو کنیم بنده آن را مستقیماً با مردم مطرح خواهم کرد.» این همان مسئولیت سیاست خارجی که عمل به آن بر عهده دولت است و مقام معظم رهبری بر آن اشاره کردند و منافاتی با فرموده آقا که فرمودند: اگر رابطه را آمریکا فایدهای داشته باشد، من اولین کسی هستم که آن را اعلام میکنم. همچنین احمدینژاد در مصاحبه تلویزیونی خود گفته:« ...ما با اسم، رنگ و عنوان خاصی مخالف نیستیم بلکه با عمل و رفتار بد در جهان مخالفیم...اگر آمریکا هم در شرایط عادلانه خواستار گفتگو با جمهوری اسلامی ایران باشد، از آن استقبال میکنیم چنانچه هیچکس نیز تاکنون آن را نفی نکرده است» حال به نظر شما چه منافاتی با این کلام رهبری که در سال گذشته در دیدار با دانشجویان داشتند، وجود دارد؟:«یکى از سیاستهاى اساسىمان قطع رابطهى با آمریکاست. هرگز هم نگفتیم ما تا ابد قطع رابطه خواهیم بود؛ نه، هیچ دلیلى ندارد که تا ابد قطع رابطه با هر کشورى، با هر دولتى داشته باشیم. مسئله این است که شرائط این دولت به گونهاى است که رابطهى با او براى ما ضرر دارد. انسان رابطه را با هر کشورى به دنبال تعریف یک منفعتى ایجاد میکند؛ آنجائى که براى ما منفعت ندارد، دنبال رابطه نمیرویم؛ حالا اگر ضرر داشت، به طریق اولى دنبال رابطه نمیرویم.» و اینکه همانطور که در سخنان رئیس جمهور دیدید ما به دنبال رابطه نرفتیم و نمیرویم. و اینکه چه داعیهای برای رابطه وجود دارد تا زمانی که هنوز بوش رئیس جمهور ما را مسخره میکند و مردم ایران را که احمدینژاد شهر به شهر برای عرض ارادت به آنها سفر میکند، تهدید میکند؟
آیا خصوصیت دولت در برابر آمریکا کرنش است؟ هنوز فراموش نکردیم سفرهای رئیس جمهور به هر شهر که تا سخنی بر ضد آمریکا و دشمنان ایران گفته میشود، همه مردم یکپارچه مرگ بر آمریکا میگویند. یا زمانی که رئیس جمهور برای برقراری ارتباط بیشتر از مردم میپرسید:« کی خستهاس؟» و همه مردم در جواب یکپارچه جواب میدادند:«دشمن» و وقتی از آنها میپرسید دشمن کیست؟ همه باید میگفتند:«آمریکا» یا بهتر است بخوانیم آخرین موضع رهبری درباره فعایت سیاست خارجی دولت در آخرین دیدار با دولت در سال گذشته:« به معناى واقعى، یک قانون جنگل در فضاى سیاسى دنیا حاکم است. این کارهایى که الان دولتهاى مستکبر و در رأسشان امریکا انجام مىدهند، منطق عقلائى و عقلانى و سیاسى و بینالمللپسند دنبالش نیست؛ منطق زور دنبالش است. مىگوید: چون مىتوانیم، پس مىکنیم! منطق، منطق زور است. در یک چنین دنیایى اگر انسان تسلیم شد و از خودش وادادگى نشان داد و بر سر مواضعش ایستادگى نکرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نکرد، قطعاً ضرر خواهد دید. در چنین دنیایى کسى رحم به کسى نمىکند! این ایستادگى در مقابل زیادهخواهى استکبار و احساس عزتى که در این میدان مىشود، بهنظر من یکى از خصوصیات این دولت است. اینها خصوصیاتى است که بحمداللَّه هست.»
و در آخر اینکه ما داعیهی خاصی نداریم که در این رابطه از احمدینژاد دفاع کنیم. همانطور که تاکنون فقط فرمایشات رهبری و در راستای آن مواضع و فعالیتهای دکتر بوده که باعث شده این وظیفه بر دوش ما بیاید؛ اگر روزی، مخالفتی در کلام او با رهبری دیدم به همین راحتی که از رئیس جمهور دفاع میکنیم او را مؤاخذه میکنیم. اما نکته این جاست که نه تنها منافتی دیده نمیشود که باعث نگرانی عدهای ناآگاه و مغرض (و خوشحالی عدهای دیگر که به صراحت و در شرایط بدتر از این دم از مذاکره میزدند و خود در دولتشان به آمریکا نامهی غلط کردیم میفرستادند و بصورت محرمانه در جلسه صهیونیستها یعنی بیلدربرگ شرکت میکردند) بشود، بلکه با نگاهی از بالا به این جریان به خوبی موضعها مشخص میشود. و اینکه این جریان را بیشتر در راستای یک جریان تبلیغاتی دیگر از رئیس جمهور بدانیم. در شرایطی که تهدید به حمله میشویم. این خود باعث بوجود آمدن چالشهای عجیبی و سردرگمی زیادی در دیپلماسی جنگ آور دشمن شده. در قسمتی از سخنان، رئیس جمهور ایران میگوید:« در چند ماه آینده اتفاقاتی در جهان خواهد افتاد و دیگر هیچ کس نه تنها نمیتواند جایگاه ایران را نادیده بگیرد بلکه هیچ کشوری نیز به ما بی نیاز نخواهد بود.» ما به نظاره این وعده از ایشان به عنوان یک رئیس جمهور مبارز و آگاه در عرصه پیکار با دشمنان ایران مینشنیم. کما اینکه نسخه فارسی رسانه دوست اسرائیل یعنی العربیه در خبرهایش آورده: وزیر خارجه آمریکا میگوید که موضع آمریکا در زمینه برنامه هسته ای ایران ادامه مذاکرات است... .
لینک این مطلب در نسخه وردپر گام آخر:(+)
«...به نظر من بنیانگذار بناى حفظ حوادث با ادبیات و هنر، زینب کبرى (سلاماللهعلیها) است. اگر حرکت و اقدام حضرت زینب نمىبود و بعد از آن بزرگوار هم بقیهى اهل بیت (علیهمالسلام) - حضرت سجاد و دیگران - نمىبودند، حادثهى عاشورا در تاریخ نمىماند. بله، سنت الهى این است که اینگونه حوادث در تاریخ ماندگار شود؛ اما همهى سنتهاى الهى عملکردش از طریق ساز و کارهاى معینى است. ساز و کار بقاى این حقایق در تاریخ این است که اصحاب سر، اصحاب درد، رازدانان و کسانىکه از این دقایق مطلع شدند، این را در اختیار دیگران بگذارند. بنابراین خاطرهگویى و تدوین و پخش خاطرات را باید در جایگاه حقیقى خودش نشاند، که جایگاه بسیار بالا و والایى است و بسیار مهم است...»
من همیشه از دست بسیاری از جنگ رفتهها شاکیام...
شهادت ام المصائب حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد.
عشق با زینب تبانی کرده است
رنگ گل را ارغوانـی کرده اسـت
هست کیـش رهبریـت کیـش او
صـبـر زانـو مـی زنـد در پـیـش او
لینک این مطلب در نسخه پشتیبان وردپرس گام آخر:(+)
یکی از سایتهایی که مانند ابزاری، عنوان عدالتخواهی را یدک میکشد و مواضع تند و گاهاً جلوتر از رهبری از جمله افتضاحاتشان میتوان یافت در یک حرکت سابقهدار دیگر، سخنان تبلیغاتی و دیپلماتیک رئیسجمهور ارزشی را سادهلوحانه خواند.
متاسفانه شبههای در میان عدهای از مشغولین به عنوان اصولگرائی رخ داده که جز تعجب، انسان را وادار به کار دیگری نمیکند. و آن هم علاقه احمدینژاد برای رابطه با آمریکاست! در ابتدا از این عزیزان خواهش میکنم که به ثمرات ناشی از اعتقادشان(!) فکر بکنند. اگر چنین فرض کنیم، در نتیجه باید از آمریکا از احمدینژاد حمایت بکند و یا به طور کلی از شدت حملات علیه احمدینژاد در رسانههای آمریکا کاسته شود. باید احمدینژاد در شرایطی که آمریکا در رسانههایش اعلام جنگ کرده، منفور واقع میشد و از او به عنوان یک ترسو یاد میشد.
حال احمدینژاد دارای چه سیاست خارجی است؟ کسی که به راحتی حرف امام خود را مبنی بر نابودی اسرائیل تکرار میکند. کسی که رسانههای دشمن از سر کین و بغض فراوان نسبت به او حتی برای اینکه مانور سپاه را مورد توجه قرار بدهند، عکس احمدینژاد را به عنوان نماد ایران، قرار میدهند که البته به صورت کلی و انتخاب هر حادثهای از او به عنوان نماد ایران استفاده میشود. اگر واقعاً اینچنین بود که رابطه و دوستی با آمریکا واقعی و در راستای منافع آمریکا بود، نه تنها باید از کینه و بغض رسانهها و دولتمردان آمریکا از احمدینژاد به خاطر حرکت در راستای اهدافشان کاسته میشد، بلکه باید این سرسپردگان و علاقهمندان به آمریکا هم عداوتشان کمتر میشد. یا اصلاً عقلانی میرسد که این موضع را از دیدگاه ترس احمدینژاد ببینیم که به عنوان یک مثال دیگر، مواضع تهاجمی و حمایت از انرژی هستهای او همچنان در پیش روی ماست.
آیا مواضع احمدینژاد سادهلوحانه است؟ شاید مهمترین مشکل و اشتباهی که در بسیار از ما مردم ایران دیده میشود، این است که خود را دارای همه تخصصها میبینیم. عدهای که فکر میکنند برای بیکار نبودن، باید سایت بزنن و بعضی خزعبلاتشان را به اسم عدالتخواهی عنوان بکنند و حتی مواضعی مخالف رهبری بگیرند و خود را بالاتر از ایشان بدانند، درصدد هستند با خوشحالی از اینکه چیز جدیدی یافتهاند، آخرین اظهارات احمدینژاد را هممعنی رابطه گرگ و میش با دولت آمریکا بگیرند، در حالی که به راحتی سایر مواضع احمدینژاد را که ضد سلطه است، نادیده بگیرند. و ماجرای مضحک و تبلیغاتی هوشنگ امیراحمدی دلال رابطه با آمریکا که حتی در بین دوستان خود آدم موثقی نیست، هم به دستاویزی دیگر تبدیل شده. حتی نگاه عوام مردم که همیشه مواضعش را در شهرهایشان شنیدهاند، هم این نیست که احمدینژاد میخواهد ایران را در دامان آمریکا بیاندازد(!!!) و یا مرعوب آنهاست(!!!)، حال آقایان این استدلات خندهدار خود را بدون در نظر گرفتن، زمینههایش، سابقههای گوینده، شرایط جهانی ایران و دید جهانیان به ایران که به احمدینژاد معطوف شده، از کدام کتاب فکاهی درآوردهاند، سوالی است که البته میتوان پاسخ داد اما سکوت را ترجیح میدهیم. هنوز برخورد احمدینژاد با نظام سلطه را در دانشگاه کلمبیا که رهبری از آن به عنوان شکوه منطق ایرانی از آ» یاد میکنند را فراموش نکردهایم. و کلام آخر برقراری صلح و هدایت برای همهی جهانیان، رسالت اولیا خدا و وظیفهای است که خداوند متعال بر گرده هر مسلمانی گذاشته است. کمک به مستضعفین تنها در امور مادی خلاصه نمیشود. و فراموش نشود همانطور که دکتر احمدینژاد گفت و برخی رسانههای صهیونیستی مثل تابناک از آن به عنوان تخریب(!) استفاده کردند، مسئول سیاست خارجی دولت است و البته واضح است که جایگاه رهبری در چه شأنی قرار دارد. و میتوان مراجعه کرد به آخرین بیاناتشان در روز میلاد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام درباره مواضع خارجی جمهوری اسلامی و نقش دولت.
لینک این مطلب در نسخه وردپرس گام آخر:(+)
عشق و محبت به حضرت امیرالمؤمنین (علیه صلوات الله) امری است که در نهاد هر انسانی قرار دارد و جزء لاینفک از فطرت اوست. شعری که با هم میخوانیم از سرودههای آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (رحمت الله علیه) است. البته به خاطر سبک و مضامین شاید برای ما سنگین باشد، اما ملاحت و زیبائی شعر در حدی است که به راحتی نمیشود از کنارش عبور کرد و فکر میکنم بهترین گزینه برای اینچنین روزی خواندن این شعر است چون نکته درهمین است که با متخصصی در امر دین و شاعری طرف هستید و دیگر غصهی چیزی را نباید خورد و مطمئن از درستی و زیبائیاش آن را خواند. حتی پیشنهاد میکنم اگر صدای خوبی دارید، یکبار حداقل این را با صدای خوب برای خودتان بخوانید و لذت ببرید. اسعدالله ایامکم...
بـوی گـل و سـنـبل اسـت یـا کـه هوای بهار؟
زمـزمـه بــلـبـل اسـت یــا کـه نـوای هَـزار؟
نـغـمـه روح الـقــدس مـیرسـد از بـزم انـس
یـا کـه نـسـیـم صـبـا مـیوزد از کـوی یـار؟
صـفحـه روی زمـیـن هـمچـون بهـشت بـریـن
از چه چنین عنبریـن؟ وز چه چنین مشکبـار؟
لاله خود رو بـِرُست، ژاله به رویـش نشست
بوی خوشش کردهمست، هرکه بُدیهوشیار
چـرخ مـرصـع کـمـر، چـتـر مـلـمـّـع بـه سـر
گـوهـر انـجــم کــنـد، بــر ســر مــردم نـثــار
هـم بـه بـسیـط زمیـن، پهن بسـاط نـشـاط
هـم بـه مـحیـط فـلـک، سور و سرور استـوار
مـظـهـر غیب مصون، مظـهر مـا فـی البطـون
از افـق کـاف و نـون سـرزده خـورشـیـدوار
از افـق لامـکـان، عـیـن عـیـان شـد عـیـان
قـطـب زمیـن و زمـان، کـون و مکـان را مـدار
دافـع هر شک و ریب، پـاک زهر نقص و عیب
فـالـق اصـبـاح غـیـب، از پس شبهای تـار
نـاظـم سـرّ و عَـلَـن، بت فـکـن و بت شکـن
غُـرّهی وَجـهُ الـزّمـن، دُرّهی رأس الـفـخـار
شـاخـه طـوبـی مـثـال، در چـمـن اعـتـدال
مـاهِ فــروزانْ جــمــال، در فــلـک اقـتــدار
قـبـّـهی خـرگـاه او، قـبـلــه اهـل کـمـال
پـایــهی درگــاه او، مـلـتـزم و مـسـتـجـار
طـفـل دبـسـتـان اوسـت، حـامـل وحـی الـه
بـلـبـل بـسـتـان اوسـت، پـیـک خـداونـدگـار
قـاسـم ارزاق کـیـسـت؟ ریـزهخـوار خـان او
قـابـض ارواح کـیـسـت؟ بـنـده فـرمـان گـذار
مـظـهـر و مـجـلای حـق، طـور تـجـلّای حـق
بـرد بـه یـک جـلـوه از، سـیـنـه سـیـنـا قـرار
نـیـــّر انـجــم خــدم، تـافـت ز اوج جــرم
شـد زحـضـیـض عـدم، نـور وجـود آشـکـار
گـــوهــر بـحــر قـِـدَم از صــدف آمـد بــرون
فـُـلـْـک مــحـیــط کـَـــرَم در حـــرم آمـــد کـنــار
کـعـبـه پـر از نـور شـد، جـلـوهگـه طـور شـد
سرّ «انا الله» ز «نور»، گشت عیان نی ز «نار»
مـکـــه شـد از بـوی او، رشـک خـتـــا و خُــتَــن
وز چــمـــن روی او گـلـشــــن دارالـقـــرار
پینوشتـ...............................................................................
قبول دارم که بعضی معانی سخت و شاید چند درصد آن را خودم هم متوجه نشدهام اما برخی را مینویسم و بعضی دیگر را هم خودتان تلاش بکنید که معانیاش را پیدا کنید تا لذت شعر را دریابید. همین تلاش شما هم ثواب داره.../ هَزار به هزار دستان و بلبل گفته میشود و مرصع را هم که میدانید یعنی جواهر نشان. ملمّع یعنی درخشان و رنگارنگ. مافیالبطون یعنی آنچه در باطنهاست و فالق اصباح غیب را شکافندهی صبحهای غیب میگویند، علن هم که مشخص است یعنی علنی. غرهی وجه الزمن یعنی هلال ماهی که با آن صورت زمانها مشخص میشود. درهی رأس الفخار یعنی مروارید درخشنده بر سر فخر ورزان. قابض ارواح هم که دیگر همه با آن آشنا هستند و یا آشنا میشوند(!) یعنی حضرت عزراعیل علیه السلام
اول اینکه این ایام و اعیاد مبارک باشه انشاء الله. قرار بود با جنگ روانی مسخرهای که درصدد است نشان بدهد به زودی درگیری منطقهای رخ خواهد داد شوخی بکنیم. بار قبل هم با جنگ شوخی کردیم و هم برداشت خودمون رو از سایت تابناک زدیم که بیشتر جنبه طنز داشت. این بار سایت فارس نیوز ولی با جنبه کاملاً آرزومندانه. و اینکه انشاء الله اول جنگ نباشد و دوم اینکه به امید خدا اگر مقدرات بر این بود، اینگونه باشد. باز هم: ایامکم سعیدا...
مدتی پیش با انتشار مطلبی پیرامون اختلاف فاحش میان دو نسخه متفاوت صحیفه نور و صحیفه امام، بعد از قضایای پیش آمده توسط آیات عظام(!) صانعی و هاشمی رفسنجانی که منجر به تحریف مشخص آثار امام شد، درصدد بودیم سکوت موسسهای را که عنوان حفظ و صیانت از آرای امام را یدک میکشد و همواره در این گونه تحریف ها هیچ عکس العملی نشان نمیداد تا آنجا که بر عدهای امر مشتبه شده بود که نکند با ساختمانی خالی و تنها یک تابلو طرف هستند(!)، بشکنیم. خوشبختانه عدهای با توجه به مخالفت با رویکرد و تفکر عدالتخواهی و پس از انتشار نمونهای از این تفاوت در تریبونی که به طرفداری از یکی از شعارهای حضرت امام یعنی عدالتخواهی مشهور است، نیاز دیدند که به انجام رسالت خطیر خود بپردازند(!). البته نوار ارائه شده به فرض صحت روزنهای برای حقیقتخواهی پیش روی ما ایجاد میکند که البته همراه با قوی شدن شبهه محفلی اداره شدن موسسه امام است. تا آنجا که یک سایت منتسب به محافل بدنام و مافیائی اقتصادی در مطلبی که برای تبلیغ آن از عنوان دکتری یک شخص و میزان سواد و گذشتهاش مایه گذاشته (در حالی که به فرموده امام میزان حال فعلی افراد است.) به دفاع از موسسه امام روی آورده و آنچنان به تبلیغ مطلب خود پرداخته که گویا در راستای همان معجزات سایتشان میباشد(!). همچنین با فرافکنی و تخریب که جز آن وظیفهای بر دوش ندارد با تلاش برای انجام کامل و خوب یکی بزرگترین گناهان کبیره یعنی تهمت، این موج درخواست وظیفه از موسسه امام را قرین با هتاکی یک سایت در حد وبلاگ به نوه امام و ناشی از حرکتهای محفلی وابسته به یک شیخ سادهلوح و پشتیبان فکری دشمنان مردم ایران قرار داد.
حال که اینچنین گرمای تابستان در وجود و فکر آقایان تاثیر گذاشته و جوششی هرچند نه از روی وظیفه اصلی که همان صیانت از آرای امام باشد بلکه از روی وظیفهی اصلیترشان یعنی مخالفت ضمنی با آرای امام و رهبری است(!) بوجود آورده خواهشمند است به وظیفه اصلی خود که به گفته نویسنده مقالهای در سایت مذکور پشت اسم حاج احمدآقا پنهان شده، بپردازد. جا دارد که آقایان ابتدا درباره نامه محرمانه امام (که اگر چنین نامهای وجود داشته باشد) که توسط دفتر هاشمی منتشر شد اظهار نظر قطعی بنمایند. آیا ادبیات به کار رفته در این نامه با ادبیات امام همخوان است؟ آیا استفاده از جملاتی مانند:« خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دوروئی ما غریبیم...» با ادبیات امام سازگار است؟ عنوان کردن غربت حتی برای یک مسلمان هم ناپسند است چه برسد به عارفی واصل و حق مداری آشنا به سیاست. و از این جمله که در نامه یافت میشود. البته نکات این نامه جدا از انکار محسن رضائی برای ارسال نامه به امام و استقبال دشمنان جمهوری اسلامی در زمان تمدید تحریمها از این نامه و استفاده رسانههایی مثل بیبیسی برای اثبات تلاش ایران برای دست یافتن به بمب اتمی، میباشد. همچنین بد نیست این موسسه نظرات خود را درباره ادعاهای هاشمی رفسنجانی درباره حضرت امام عنوان بکند از ادعاهایی که در کتابهایی مثل خاطرات ایشان شد، تا آن حد که در چاپ دوم این کتاب جملهای درباره امام به خاطر فشار افکار عمومی حذف شد. و یا مصاحبهی ایشان در کتاب هاشمی بدون روتوش. مثلاً اینکه در کتاب خاطرات هاشمی از امام نقل کرده بود که باید شعار «مرگ بر آمریکا» به تدریج حذف شود(!) آیا این در کمال منافات با نظرات امام نیست؟ آیا سکوت موسسه امام درباره نظراتی اینچنین یا اینکه امام در زمانی میخواستند رهبری را رها کنند و من به ایشان برای ادامه اصرار کردم، نیاز به مداخله موسسه امام برای حفظ حداقلی آبروی امام در برابر نفسانیات یک شخص را نمیطلبد؟ همچنان سکوت این موسسه را در برابر برخی نظرات صددرصد مخالف علنی و حتی آنچه که خود به عنوان صحیفه امام منتشر کردند، در برابر نظرات عجیب هاشمی شاهد هستیم. و یا سکوت شرمآور موسسه امام در برابر تحریف علنی سخنان حضرت امام توسط صانعی را به راحتی میتوان فراموش کرد. آیا موسسه امام فرموده نظر امام را که من با هیچ کس عقد اخوت «نبستم» را به «بستم» تبدیل کرده؟! عقد اخوت با آقایان مذکور همچنان ذهنها را بر محفلی اداره شدن این موسسه زنده نگه میدارد.
در آخر قسمتی از پایان وصیت نامه امام را با هم میخوانیم:
«... اکنون که من حاضرم، بعض نسبتهاى بىواقعیت به من داده مىشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مىکنم آنچه به من نسبت داده شده یا مىشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم ..»
ما هم همچنان منتظر برخورد موسسه امام با فرمایشات(!!!) حجت الاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی میمانیم. تا باشد که با برخورد با گفتمان شیوه نفسانی و ضد امام ایشان افراد کوچک دیگری چون یوسف صانعی جرأت تحریف و توهین به امام این امت اسلامی، که به فرموده خودش از ملت حجاز در عصر رسول خدا صلوات الله علیه و کوفه و عراق در عهد حضرت امیرالمؤمنین و امام حسین علیهماالسلام بهتر میباشد، را نداشته باشد.
و نیز یادآور میشویم تاکید مقام معظم رهبری در مراسم سالگرد حضرت امام که همه را به خواندن و چراغ راه قرار دادن وصیت نامه امام سفارش کردند. باشد که با بکار بستن فرامین نائب امام زمان عجل الله فرجه مقابله با تخریب و توهین به حضرت امام و شخصیتشان متصدی پیدا بکند.
ابتدا اینکه جا داشت مثل همیشه مطلبی به مناسبت خجسته امروز داشته باشیم. به ذهنم رسید که هم از جنگ خندهآور سایتها در راستای تبلیغات برای جنگ احتمالی(!!!) عقب نمونم و هم شاید لبخندی بر لبان هم بیاورم. تصمیم گرفتم صفحه اول برخی سایتها را در این ایام سرور در روز اول جنگ دربیاورم. مشخص است که جنگ امر مقبولی برای هیچ کس نیست و ما از آن نهی شدهایم.
1. آمریکا و اسرائیل حداقل اینکه درصدد ایجاد جنگ روانی بر علیه ایران برای شروع جنگ هستند. از طرفی مانور میدهند و وقتی عکس مانور برای جبران کم کاری عکاس دستکاری میشود، سوژهای میشود برای دشمن. و البته برخی دوستان فارسی زبانشان هم چه خوشحال میشوند که چنین سوتی رو از یک خبرگزاری گرفتند. ناغافل که همه شلیک شده ولی یکی از آنها دیرتر. ما هم سکوت...
2. خاتمی را که روزی باید از میان جلسه بزرگان صهیونیست در اجلاس محرمانه بیلدربرگ یا در حالی دست دادن با دختران ایتالیائی و یا در حالی که آیه مولی و ولی را به نفع اهل تسنن تفسیر میکرد، جمع بکنیم، امروز برایش سایت تأسیس کردهاند که رای اینترنتی جمع بکنند که بیا! حالا ما نفهمیدیم، وقتی اسمش نتوانست هیچ جائی بین مردم باز بکند، به شکلی که به طرز افتضاحی در دور دوم خودشان فهمیدند و اسم خاتمی را از ائتلافشان برداشتند، حالا برایش سایت یاری میزنند...
3. ما هم همیشه یا باید سکوت را ببنیم یا حملههای دروغین و تهمت دار و خلاصه یک نبرد نابرابر. جدیدا برادرانی که اشتباهاً اسم خودشان را اصولگرا نامیدهاند، کمک یک مسئول به کودکان بیسرپرست و محروم را تأسف برانگیز دانسته (+) و مرکز پژوهشهای مجلس در ادامه و شاید منبع تغذیه همان طیف و در راستای ایجاد خروجی اطلاعات و تحلیلهای تخیلی – ژولورنی(!) جدیداً نه تنها در رابطه با رئیس به کندی خورده، بلکه حتی صرفهجوئی ها دولت را هم زیر سوال می برد. البته این در راستای زیر سوال بردن سفرهای استانی و صرفهجوئی و کم خرج بودن دولت که این دو از نقاط قوت دولت نهم و مورد اتفاق اصولگرایان است. قابل توجه اینکه احتمالاً نقاط بعدی برای لجن مال کردن کامل دولت، ایجاد تضعیف در وجهه بین المللی در راستای حملههای روانی آمریکا و اسرائیل باشد.
4. دولت هم سکوت. البته نمیتوانند فعالیتهای مطبوعاتی دولت را بربتابند و از هم اکنون به تخریب پرداختهاند و از طرفی عدهای دولت را به عنوان مجری قانون و در حالی که در مسند قضا نیست، به برخی محدودیتهای ناشی از قوه قضائیه تخریب میکنند و کارهای قوه قضا را به گردن دولت میاندازند! از بسته شدن سایتها تا بسته شدن روزنامهها!
5. یک وبلاگ هم بسته شد. می خواهد نوشتن را تا پایان ریاستجمهوری دکتر احمدینژاد و رفقا، کنار بگذارد! به دلایل سیاسی. یک سنگر دیگر هم خالی شد. از طرفی هم یک عده که مدتهاست که میخواهند یک حلقه وبلاگی راه بیاندازندف همچنان در حال فعالیت هستند. همچنان...!
6. ماه رجب، آدم رغبت نمیکند خیلی سیاسی بنویسد، اما وقتی دردت میگیرد ناچار فریاد میزنی... اینجا هم جای خوبی است. هم خلوت و هم اینکه فعلاً دستت باز... پس گوشهایشتان را بگیرید تا از کم کاریخودمان فریاد بزنم...
7. فردا روز بهتری است... (بکم یسلک الی الرضوان...)
پینوشتـ....................................................................
لینک در نسخه وردپرس گام آخر:(+)
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
440785بازدید | |||
^بالا^ |
|