اگر قرار است بمیرم، بگذار این فریاد را بزنم و بمیرم....
شاید اینگونه پرداختن به چنین نشریهای خیلی مهم به نظر نرسد، ولی وقتی سطح انتشار و مخاطبین و استفاده از بیت المال و قرار گرفتن در زیر مجموعه شهرداری تهران دیده شود، مسئولیت در قبال آن متفاوت خواهد شد.
حدود 3 سال است که نشریهای به نام همشهری جوان زیر نظر شهرداری تهران چاپ میشود.شاید نظر شماهم تاکنون به طراحی مجله جلب شده باشد و شاید بعضی مطالب آنرا خوانده باشید. البته آشنایی من با این نشریه برمیگردد به حدود انتخابات ریاست جمهوری و یکی از دلایل توجه من برای خرید و پیگیری آن بودن همشهری جوان در جرگه نشریات مربوط به شهرداری زمان دکتر احمدینژاد است. (البته از حق نگذریم طراحیهای آقای دوست محمدی که یک آشناییهایی با کارهای ایشان داشتم هم بیتاثیر در دنبال کردن نشریه نبود) به هر حال دوستانی که این نشریه را حداقل در حدود این یک و نیم سال اخیر خوانده باشند تصدیق خواهند کرد نظرات خیلی خاص این نشریه ( با سردبیری پسر حداد عادل) در عرصههای مختلف از سیاست تا امور فرهنگی دارای مشکلات گوناگونی است. هرچند شیوه نگارش و انتخاب خبر در این نشریه طنز و متفاوت است ولی هر عقل سلیمی بر انتخاب اخبار مایوس کننده و به قولی با دُز بالای انتقادی از هرچیزی که طبع سیاسی و معرفتی تهیهکنندگان نمیپسندد؛ گواهی میدهد. از سخره گرفتن سخنان رئیس جمهوری تا انتخاب اخبار (به اذعان خود نشریه) بدون اهمیت و بعضاً در راستای دامن زدن به فضای ناامیدی در میان جوانان. نکته دیگر و آنچه که میخواستم به آن اشاره بکنم شیوه اداره و درج مطلب در این نشریه است. در این نشریه که گوئیا توسط عدهای جوان، با حال و هوای مخصوص به خود و بدور از توجه به علایق و شیوه زندگی جوانان سراسر کشور اداره میشود. از درج مطالبی پیرامون انواع گروهای موسیقی و تبلیغ آن تا جنجال پیرامون اتفاقات ورزشی و پروندههای مختلف برای فیلمهای زرد و پرجنجال و دامن زدن به ورزش بانوان به صورتی کاملاً بیپروا و اموری که به طور قطع بسیاری از آنها فقط مخصوص عدهی محدودی از جوانان به خصوص در شهر تهران است را میتوان به طور محسوس با ورق زدن چند شماره اخیر این نشریه مشاهده کرد. از این جمله میتوان به بیاعتنایی به مناسبتهای مذهبی مهمی در این حدود دو سال مثل فاطمیه و پرداختن به امور دیگر به بهانه اشاره شدن در سالهای قبل از آن جمله است. با رویهای که این نشریه و بخصوص طرحهای روی جلد این نشریهی مخصوص جوانان در پی گرفته است، فقط میتوان آنرا در مجموعه نشریات زرد قرار داد که بسی تاسف برانگیز است. با پوزش از خوانندگان به خاطر آنچه در پی میآید؛ فقط در آخر با نمایش روی جلد شرم آور شماره اخیر و نمونهای دیگر قضاوت را به خوانندگان وامیگذارم؛ روی جلدی که به تبلیغ فوتبال بانوان بدون حجاب اسلامی و ....
این هم نمونهای دیگر از عکس دختری ورزشکار بدون حجاب و شئونات اسلامی....
این مطالب و تصاویر هم درست در زمان آغاز طرح امنیت اجتماعی و برخورد با مانتوهای کوتاه در نشریه آمده که فقط یک دهن کجی آشکار به این موضوع و مطلب خودشان در شماره پیشین است....
و...
این همه نمونهای از تناقض در مطالب نشریه....
___________________________________
پی نوشت: البته غرض اصلی من با توجه به اینکه شاید این امور در بین خیلی از افراد جامعه عادی به نظر برسد و تصاویری از این قبیل را صدا و سیما در اخبار ظهرگاهی ورزش بانوان به نمایش بگذارد، اشاره به نکتهای اساسی است. و آن رخت بر بستن غیرت در میان عدهای و سکوت بقیه است. شاید اگر این تصاویر چند سال قبل منتشر میشد به جرم خدشه دار شدن عفت عمومی مجله تعطیل میشد ولی اکنون چرا...؟ شاید عدهای بگوید اینها در کوچه و خیابان دیده میشود ولی آیا وظیفه نشریه به اسم جوانان با پول بیت المال تبلیغ گناه است؟ آیا تا به حال مطلبی پیرامون حجاب اسلامی خواندهاید؟ آیا فقط پوشاندن موی سر به اجبار همان حجاب اسلامی است که شیعیان حضرت زهرا سلام الله علیها از آن باید پیروی کنند؟ به راستی چه چیزی جز اندوخته شدن مال حرام در بطن افراد آنان را چنین بیغیرت میکند که حاضر به جلوه نمایی ناموسشان در انظار جامعه میشود. کارمندی که با کم کاری، کارگری که با کم گذاشتن از کارو هزاران مورد اینچنینی ارمغان آورندگان مال حرام و در نتیجه بیغیرتی هستند. میخواهم فریاد بزنم شاید اگر قرار است افراد جامعه ما مسخ شوند، مانند آن جامعهای که خداوند گنهکارانش را و مومنینش را به خاطر نهی از منکر نکردن مسخ کرد، حداقل من به دور باشم از چنین عذابی.... . گویا این همان مظلومیت فرهنگ است.
افلا تعقلون؟.....
لینک متربط در وبلاگ: باقیمانده بحث همشهریهای بیغیرت...
اطلاع رسانی
تبلیغاتآگهی صلواتی میپذیریم
441446بازدید | |||
^بالا^ |
|